فیک عشق جادو تصادف. قسمت. هفدهم
از کوک خداحافظی کردی و گفتی ممنون ورفتی داخل خوابگاه همه از دیدنت خوشحال شدن به جز نانسی یهو همه نانسی رو نگاه میکردن هول شد والکی روند لیندا رو بغل کردش و دم گوشش گفت. هنوز تمام نشده خیلی باید اذییت بشی هاهاها خندید ورفت سراغ دفتر خاطراتش و ات ا ماتت برد و رفتی اتاقت تکیت و اول دوش گرفتی و رامن خوردی و قبل از خواب موزیکهای ملایم گوش میدادی کم کم خوابت برد و صبح با زنگ ساعتت بیدارشدی دست روتو رو سشتی و آماده شدی که برای واسه مدل شدن و اونجا قراره کلی لباس بپوشی و عکس بگیرن ازت کلی ذوق داشتی و ماشین اومد دنبالت و سوارشدی رفتی بقیه هم مشغول خوردن صبحانه بودن تو باذوق شوق رفتی
۳.۵k
۱۶ مرداد ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱۵)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.