red moon
#red_moon
#ماه_سرخ
P16
همه توجه پسرا به فیلمی بود که با بدبختی دانلود کرده بودن مشغول دیدنش بودن البته حواس همه جز جونکوک !! تمام هوشش پرت نیم ساعت پیش اتفاقی که بین خودشو ات افتاده بود ، بود . ظاهره الکل بدنش دفع شده بود خاصیت خودشو از دست داده بود تازه متوجه شده بود چه غلطی کرده
اون واقعا بوسیده بودتش ؟
غرق در افکارش بود که با صدای فریاد تهیونگ به خودش اومد
تهیونگ : میدونستم از اولشم معلوم بود کار دختره اس هممونو گول زده بود
جونکوک با شنیدن این حرف مو به تنش سیخ شد هنوز تو شوک بود که نامجون گفت : شیبال میدونستم دختره خون اشامه حالا پسره هم به رفقاش دروغ گفته تا بیشتر از این گند نزنه
لکنلت زبون گرفته بود یعنی فهمیده بودن ؟ خواست حرفی بزنه که تازه متوجه شد منظور دوستاش به فیلمی بود که داشتن میدیدن. نفس راحتی کشید هنوز از ارامشش لذت نبرده بود که صدایی که ازش ترس داشت رو شنید
ات : بلاخره تونستید دانلودش کنید منکه گفتم وضعیت نت اینجا تعریفی نداره
یونگی : لعنتی کل دیشبو کنار پنجره نشسته بودم تا فیلم دانلود شه سرعت نت از راه رفتن لاک پشتم کمتر بود
جونکوک با دیدن ات که بافت یقه اسکی پوشیده بود ناخودآگاه پوزخند احمقانه ای روی لبش نشست مثل روز روشن بود که ات به خاطر مارک ها کبودی های گردنش یقه اسکی پوشیده وگرنه کدوم آدم عاقلی وسط تابستون بافت میپوشه ؟؟
ات روبه روش نشست سرشو پایین انداخته بود کاملا مشخص بود که از نگاه کردن به جونکوک خجالت میکشه اما برعکس جونکوک با پوزخند های شیطنت آمیزش و نگاه های دزدکیش بهش یاد آوردی میکرد که اره من نیم ساعت پیش بوسیدمت دقیقا داشتی زیرم اهم اهم میشدی
و در جواب ات اخمی تحویلش میداد که میگفت دهنتو ببند جئون جونکوک لعنتی من هنوز میخواستمت و تو منو تو اتاق ول کردی رفتی
بلاخره دست از نگاه کردن به هم برداشتن ات که از عصبانیت سرخ شده بود ، با دستش به آشپز خونه اشاره کردو گفت : میرم شیر کاکائو کیک بیارم کوک میشه کمکم کنی بیارمشون ؟
کوک : ا.... اره حتما
پسرا محو فیلم بودن هیچ کس به حرکات ضایع این دو تا نگاه های پر مفهموم دزدکی ، پوزخند های جونکوک، از همه مهمتر بافت ات وسط تابستون نبود .....
_______________________________
نویسنده ها : @ayyyyyy_9589 & @bts.stray.kids.laver
#ماه_سرخ
P16
همه توجه پسرا به فیلمی بود که با بدبختی دانلود کرده بودن مشغول دیدنش بودن البته حواس همه جز جونکوک !! تمام هوشش پرت نیم ساعت پیش اتفاقی که بین خودشو ات افتاده بود ، بود . ظاهره الکل بدنش دفع شده بود خاصیت خودشو از دست داده بود تازه متوجه شده بود چه غلطی کرده
اون واقعا بوسیده بودتش ؟
غرق در افکارش بود که با صدای فریاد تهیونگ به خودش اومد
تهیونگ : میدونستم از اولشم معلوم بود کار دختره اس هممونو گول زده بود
جونکوک با شنیدن این حرف مو به تنش سیخ شد هنوز تو شوک بود که نامجون گفت : شیبال میدونستم دختره خون اشامه حالا پسره هم به رفقاش دروغ گفته تا بیشتر از این گند نزنه
لکنلت زبون گرفته بود یعنی فهمیده بودن ؟ خواست حرفی بزنه که تازه متوجه شد منظور دوستاش به فیلمی بود که داشتن میدیدن. نفس راحتی کشید هنوز از ارامشش لذت نبرده بود که صدایی که ازش ترس داشت رو شنید
ات : بلاخره تونستید دانلودش کنید منکه گفتم وضعیت نت اینجا تعریفی نداره
یونگی : لعنتی کل دیشبو کنار پنجره نشسته بودم تا فیلم دانلود شه سرعت نت از راه رفتن لاک پشتم کمتر بود
جونکوک با دیدن ات که بافت یقه اسکی پوشیده بود ناخودآگاه پوزخند احمقانه ای روی لبش نشست مثل روز روشن بود که ات به خاطر مارک ها کبودی های گردنش یقه اسکی پوشیده وگرنه کدوم آدم عاقلی وسط تابستون بافت میپوشه ؟؟
ات روبه روش نشست سرشو پایین انداخته بود کاملا مشخص بود که از نگاه کردن به جونکوک خجالت میکشه اما برعکس جونکوک با پوزخند های شیطنت آمیزش و نگاه های دزدکیش بهش یاد آوردی میکرد که اره من نیم ساعت پیش بوسیدمت دقیقا داشتی زیرم اهم اهم میشدی
و در جواب ات اخمی تحویلش میداد که میگفت دهنتو ببند جئون جونکوک لعنتی من هنوز میخواستمت و تو منو تو اتاق ول کردی رفتی
بلاخره دست از نگاه کردن به هم برداشتن ات که از عصبانیت سرخ شده بود ، با دستش به آشپز خونه اشاره کردو گفت : میرم شیر کاکائو کیک بیارم کوک میشه کمکم کنی بیارمشون ؟
کوک : ا.... اره حتما
پسرا محو فیلم بودن هیچ کس به حرکات ضایع این دو تا نگاه های پر مفهموم دزدکی ، پوزخند های جونکوک، از همه مهمتر بافت ات وسط تابستون نبود .....
_______________________________
نویسنده ها : @ayyyyyy_9589 & @bts.stray.kids.laver
۹۸۳
۳۰ شهریور ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.