پارت ۳۶

ویو ات

رفتم خونه داشتم با گوشیم میچرخیدم یه هو حالم بد شد و به حامله بودنم شک کردم پس به اجوما گفتم بره دوتا بیبی چک بگیره

۱۵ مین بعد

اجوما : ات دخترم بیا خریدم

ات : ممنون

ات رفت تست داد دید که بله حاملس

پرش به شب

شب بعد شام همه دور هم بودن که ات گفت

ات: خب عزیزان من میخوام یه کادوی خیلی ناقابل و یهویی به کوک بدم میخوام که توی این کادوی زیبا باهاش خوشحالی رو شریک شید

ات رفت یه جعبه کوچولو صورتی رنگ به کوک داد کوک درشو باز کرد که دید دوتا بیبی چک مثبت داخلش دید با تعجب گفت

کوک: ات این مال توعه تو حامله ای ؟

همه با حرف کوک تعجب کردن و خوشحال شدن که ات گفت

ات: نه کوک این بیبی چک ها مال توعه تو حامله ای خب عشقم آره دیگه من حامله

کوک: یوهوووو خیلی خوشحالم

همه تبریک گفتن به جز یه بنده خدایی چون اصلا خونه نبود معلوم نبود چه نقشه ای داشت

سوجون: خب راستش منو کوک دیروز راجب یه جشن عروسی برای ات و خودش حرف زدیم پس این هفته برید خرید عروسی برای هفته بعد شنبه جشن بگیریم

ات: وای جدی (با ذوق ) وایی خیلی ممنونم

سوجون : خواهش میکنم

خب دیگه چهارتا پارت امروز رو گذاشتم بخونید آماده شید برای چهارتا پارت فردا جان من خواهش میکنم کامنت و لایک حتما بزارید