THE SPY🖤🌘
THE SPY🖤🌘
PART|13
جیغ کوتاهی کشید و روی کاناپه نشست
جیمین:ها
جونگکوک:میگم راحتی؟
جیمین:آره.. یعنی نه...
جونگکوک خودشو پرت کرد کنارش
جونگکوک:حالا هرچی مهم نیست ،چرا اینجا نشستی الان باید توی اتاقت درحال استراااااحتتتتت باشی
جمله آخرشو با تمسخر گفت و با پوزخند به جیمین خیره شد
جیمین از این رفتار جونگکوک تعجب کرد
ولی خواست که عادی رفتار کنه
جیمین:نه به اندازهی کافی خوابیدم گرسنم بود اومدم پایین
جونگکوک خواست حرفی بزنه که جیمین سریع سرشو برگردوند سمتش و گفت
جیمین:راستی اسمت چیه ؟اسم من جیمینه
و لبخندی زد که چشماش شبیه حلال ماه شد و دستشو دراز کرد سمتش
جونگکوک یک لحظه توی اون لبخند محو شد ولی سریع به خودش تشر زد و نگاهشو به سمت دیگه ای داد
جونگکوک:جیکی،میتونی جیکی صدام کنی
جیمین وقتی دید دستشو نگرفته آروم دستشو آورد پایین و سعی کرد نرمال رفتار کنه
جیمین:جیکی؟یعنی این اسمیه که مامان و بابات روت گذاشتن؟
جونگکوک تیز برگشت سمتش و گفت
:چیه مشکلی داری؟
جیمین یکم رفت عقب و گفت
:نه،فقط یکم عجیبه تا حالا همچین اسمی نشنیدم
جونگکوک:حالا که شنیدی،دیگه ساکت باش
جیمین سرشو تکون داد و جونگکوک چشماش و بست
_بفرمایید!
با صدای خدمتکار جونگکوک چشماش و باز کرد و جیمین دوباره از فکر درآمد
خدمتکار همونطور که جیمین خواسته بود براش آب و غذا همراه قرص آورده بود
جونگکوک:من که غذا نخواسته بودم، این چیه؟
خدمتکار خواست جوابی بده که جیمین زودتر گفت
:من خواستم ،از دیشب چیزی نخوردم
و رو به خدمتکار کرد و با لبخندی گفت
:ممنون
خدمتکار تعظیمی کرد و از اون دونفر دور شد
جیمین خواست بره سمت غذا که دید جونگکوک اون رو گذاشته روی پاش و داره میخوره
جیمین:هیییی اون مال منهههه!!
حمایت؟🩵
میدونستید که لایک کردن و کامنت گذاشتن باعث تقویت عضلات انگشت میشه؟؟
و میدونستید که هرچی بیشتر حمایت کنید من زودتر و بیشتر پارت ها رو میزارم ؟
PART|13
جیغ کوتاهی کشید و روی کاناپه نشست
جیمین:ها
جونگکوک:میگم راحتی؟
جیمین:آره.. یعنی نه...
جونگکوک خودشو پرت کرد کنارش
جونگکوک:حالا هرچی مهم نیست ،چرا اینجا نشستی الان باید توی اتاقت درحال استراااااحتتتتت باشی
جمله آخرشو با تمسخر گفت و با پوزخند به جیمین خیره شد
جیمین از این رفتار جونگکوک تعجب کرد
ولی خواست که عادی رفتار کنه
جیمین:نه به اندازهی کافی خوابیدم گرسنم بود اومدم پایین
جونگکوک خواست حرفی بزنه که جیمین سریع سرشو برگردوند سمتش و گفت
جیمین:راستی اسمت چیه ؟اسم من جیمینه
و لبخندی زد که چشماش شبیه حلال ماه شد و دستشو دراز کرد سمتش
جونگکوک یک لحظه توی اون لبخند محو شد ولی سریع به خودش تشر زد و نگاهشو به سمت دیگه ای داد
جونگکوک:جیکی،میتونی جیکی صدام کنی
جیمین وقتی دید دستشو نگرفته آروم دستشو آورد پایین و سعی کرد نرمال رفتار کنه
جیمین:جیکی؟یعنی این اسمیه که مامان و بابات روت گذاشتن؟
جونگکوک تیز برگشت سمتش و گفت
:چیه مشکلی داری؟
جیمین یکم رفت عقب و گفت
:نه،فقط یکم عجیبه تا حالا همچین اسمی نشنیدم
جونگکوک:حالا که شنیدی،دیگه ساکت باش
جیمین سرشو تکون داد و جونگکوک چشماش و بست
_بفرمایید!
با صدای خدمتکار جونگکوک چشماش و باز کرد و جیمین دوباره از فکر درآمد
خدمتکار همونطور که جیمین خواسته بود براش آب و غذا همراه قرص آورده بود
جونگکوک:من که غذا نخواسته بودم، این چیه؟
خدمتکار خواست جوابی بده که جیمین زودتر گفت
:من خواستم ،از دیشب چیزی نخوردم
و رو به خدمتکار کرد و با لبخندی گفت
:ممنون
خدمتکار تعظیمی کرد و از اون دونفر دور شد
جیمین خواست بره سمت غذا که دید جونگکوک اون رو گذاشته روی پاش و داره میخوره
جیمین:هیییی اون مال منهههه!!
حمایت؟🩵
میدونستید که لایک کردن و کامنت گذاشتن باعث تقویت عضلات انگشت میشه؟؟
و میدونستید که هرچی بیشتر حمایت کنید من زودتر و بیشتر پارت ها رو میزارم ؟
۲.۲k
۲۲ مرداد ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.