پارت۲۰🤤🤤💃💃💃
خوب بچه ها بریم لاله:وایسا وایسا بینم با این لباسا؟ من:آره مگه چشونه؟ لاله:نه باید عوضش کنی من: آخه چشونه؟ تازه من لباس دیگه ندارم لاله:دوست عزیزم من میدونستم ب خاطر همین))یه دفعه از کیفش یه چیز در اورد برداشتو گفت:اینم لباست😍 من:واو😳 لاله:پس چی فکر کردی؟ من:بابا تو دیگه کی هسی🥵🥵 لاله:حالا هر کی هسم زود برو لباس رو بپوش**لاله لباسو داد دستم یه نگاه به لباس کردمو گفتم چیزه این زیادی به نظرت تنگ نیس؟ لاله:تو حالا بپوش) رفتم لباس رو پوشیدم خیلی چسبیده بود خیلی*یه دفعه لاله اومد تو اتاق گفت:وای دخی چقدر خوشگل شدی😋 من:آره فقط زیادی چسبیده☹ لاله:،نه بالا حالا بیا آرایشت کنم من:والا این واسه یه جشن زیادیه انگار میخوایم بریم پارتی لاله یه ذره معکس کردو هیچ چی نگفت بعدش گفت:نه بابا جشن دخترونس)منو گرفتو آرایشم کرد بعدشم که رفتیم جشنی که لاله میگفت ظاهرش که شبیه یه رستوران بود با خودم گفتم:یعنی لاله ب خاطر اینجا منو انقدر درست کرده!! لاله:خوب بدو بریم تو من:باش ،دست تو دست هم بدو بدو رفتیم تو وارد رستوران شدیم یه راه رو بود رفتیم پایین من:نههه😵😵وای اینجا کجاس؟ چرا همه اینطورین؟یا خدا کدوم جهنم دره اومدم 😵 وایسا اینجا؟🤨 یهو لاله داد زد گفت:به پارتی خوش اومدددی بعد جیغ زد رفت وسط رقصید من:نهه😵 رفتم دنبال لاله همش میگفتم لاله وایسا وایسا همه تو وسط،داشتن می رقصیدن شلوغ بود لاله رو گم کردم گیج شده بودمو وسط بودم یه دفعه چشمم به لاله افتاد بدو بدو دنبالش رفتن که یهو خوردم به یه پسر افتادم زمین سرم پایین بود گفتم:هوی مگه کوری منو ندیدی پسره:حالت خوبه؟از زمین داشتم پا میشدم گفتم اره سرمو بردم بالا وقتی دیدم کیه ساکت یه جا موندم مات مات اونم وقتی منو دید حالت منو داشت یه دفعه دوتامون هم زمان بلند داد زدیم گفتیم من:بردیاااااا! بردیا:همتااااا😵
من:وای وای وای امروز چه روزه گندیه آخه تو اینجا چیکار میکنی؟ بردیا:تو منو؟ من:من چی؟ بردیا:تعقیبم میکنی🤨🤨 من:(ای خدااا!)آخهمن چرا باید تو رو تعقیب کنم؟ بردیا:واسه چی خودتو انقدر خوشگل کردی🤨 من:واسه خودم اصلا به تو چه؟ دستمو محکم گرفتو فشار داد گفت:نکنه تو؟ من:نکنه من چی؟ بردیا:نکنه تو؟ عصبی شدم گفتم نکنه من چی؟😡 بردیا: روم کراشی اومدی عقل از سرم بپرونی؟🤨🥵 من:چهه؟
من:وای وای وای امروز چه روزه گندیه آخه تو اینجا چیکار میکنی؟ بردیا:تو منو؟ من:من چی؟ بردیا:تعقیبم میکنی🤨🤨 من:(ای خدااا!)آخهمن چرا باید تو رو تعقیب کنم؟ بردیا:واسه چی خودتو انقدر خوشگل کردی🤨 من:واسه خودم اصلا به تو چه؟ دستمو محکم گرفتو فشار داد گفت:نکنه تو؟ من:نکنه من چی؟ بردیا:نکنه تو؟ عصبی شدم گفتم نکنه من چی؟😡 بردیا: روم کراشی اومدی عقل از سرم بپرونی؟🤨🥵 من:چهه؟
۹.۵k
۰۵ مهر ۱۴۰۰
دیدگاه ها (۱۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.