دوپارتی از کوکی...پارت ¹
۱/۲
ویو ا.ت
اسمم ا.ت عه ۱۸ سالمه...ینی سال اخریم...از همون سال اول با ی پسر ب اسم جونگکوک یا همون کوک اشنا شدم و بعد ی مدت شدم دوصت دخترش...
*زمان حال
نیمکتامون با کوک یکی بود هردو مون سرامون روی میز بود استادم مث همیشه ور ور میکرد...
-ا.ت*اروم
+هوم*اروم
-زنگ ک خورد بیا پیشم کارت دارم...
+...با..باشه
*زنگ کلاس خورد
کوک رفت منم دنبالش رفتم
-کوک...چیزی شده؟
-ببین...ا.ت...میرم سر لصل مطلب خب؟..من یکی ديگه رو....دوصت دارم
+چ..چی...یعنی چی...ب..بخاطره یکی دیگه..منو...منو ول میکنی!
-گفتم که....یکی دیگه رو دوصت دارم...
بدون حرف دیگه ای با نگاهی ک بغض توش ملوم بود پسش زدم و رفتم توی دسشویی ...جلوی اینه ب خودم نگاه کردم...ولی دیگه نتونسم تحمل کنم افتادم زمین و گریه هام شروع شد...
یهو در وا شد و هانا و یوری دوصتام اومدن
&وایی عاره...عه ا.ت...چیشده
$ا.ت حالت خوبه
اومدن سمتم و بغلم کردن
$عهه بگو چیشده
&بگو دیگه
+ک...کوک..هق..ب..بخاطر..یکی...هق...یکی دیگه...منو ...ول..کرد..هق...*گریه
&اه اون عوضی...
$بیخیالش شو....اون همون اولم خوب نبود...
&راست میگه...بعدشم اون پشیمون میشه...مطمئن باش...پشیمون میشه ک همچین فرشته ای رو از دست داده....
+هق...م..مطمئنی؟
&$عاره
$حالا بلند شو و دستو صورتتو بشور
+ه..هوم
صورتمو شستم و ب سمت کلاس رفتم...
اولین کاری ک کردم رفتم پیش استاد
+استاد
€عا عزیزم چی شده...گریه کردی؟
+نه...استاد میشه یکی جاشو با من عوض کنه
€عام..عاره عاره...بچه ها ...یکی هست ک جاشو با ا.ت عوض کنه؟
¥من استاد
+کلارا؟...وقتی گفت من کوک خوشحال شد...پس کوک اینو دوصت داره...*ذهنش
رفتم جامو باهاش عوض کردم و نشستم
ویو کوک
بعد از مدرسه رفتم خونه ...عصر بود و نشسته بودم ک صدای زنگ در اومد...رفتم درو وا کردم ک کلارا رو دیدم
-صلام خوبی
¥عاره خوبم*عشوه.....کوکی میخام ی چیزی بگم...*نشست روی مبل ...خب بزار بگم..عاممم من دیگه ت رو نمیخام...راستش من خاستم ت رو از ا.ت جدا کنم...خب همین عزیزم...
-چییییییی*داد....ت ی عوضی ای گمشو بیروننننن...با دو از خونه زدم بیرون و ب سمت خونه ا.ت ...
ویو ا.ت
توی خونه ب ی نقطه خیره بودم ک زنگ در خورد...
با بیحالی درو باز کردم و با فردی ک دیدم جا خوردم..
شرط برای پارت بعد
لایک ۳۰
کامنت۳۰
ویو ا.ت
اسمم ا.ت عه ۱۸ سالمه...ینی سال اخریم...از همون سال اول با ی پسر ب اسم جونگکوک یا همون کوک اشنا شدم و بعد ی مدت شدم دوصت دخترش...
*زمان حال
نیمکتامون با کوک یکی بود هردو مون سرامون روی میز بود استادم مث همیشه ور ور میکرد...
-ا.ت*اروم
+هوم*اروم
-زنگ ک خورد بیا پیشم کارت دارم...
+...با..باشه
*زنگ کلاس خورد
کوک رفت منم دنبالش رفتم
-کوک...چیزی شده؟
-ببین...ا.ت...میرم سر لصل مطلب خب؟..من یکی ديگه رو....دوصت دارم
+چ..چی...یعنی چی...ب..بخاطره یکی دیگه..منو...منو ول میکنی!
-گفتم که....یکی دیگه رو دوصت دارم...
بدون حرف دیگه ای با نگاهی ک بغض توش ملوم بود پسش زدم و رفتم توی دسشویی ...جلوی اینه ب خودم نگاه کردم...ولی دیگه نتونسم تحمل کنم افتادم زمین و گریه هام شروع شد...
یهو در وا شد و هانا و یوری دوصتام اومدن
&وایی عاره...عه ا.ت...چیشده
$ا.ت حالت خوبه
اومدن سمتم و بغلم کردن
$عهه بگو چیشده
&بگو دیگه
+ک...کوک..هق..ب..بخاطر..یکی...هق...یکی دیگه...منو ...ول..کرد..هق...*گریه
&اه اون عوضی...
$بیخیالش شو....اون همون اولم خوب نبود...
&راست میگه...بعدشم اون پشیمون میشه...مطمئن باش...پشیمون میشه ک همچین فرشته ای رو از دست داده....
+هق...م..مطمئنی؟
&$عاره
$حالا بلند شو و دستو صورتتو بشور
+ه..هوم
صورتمو شستم و ب سمت کلاس رفتم...
اولین کاری ک کردم رفتم پیش استاد
+استاد
€عا عزیزم چی شده...گریه کردی؟
+نه...استاد میشه یکی جاشو با من عوض کنه
€عام..عاره عاره...بچه ها ...یکی هست ک جاشو با ا.ت عوض کنه؟
¥من استاد
+کلارا؟...وقتی گفت من کوک خوشحال شد...پس کوک اینو دوصت داره...*ذهنش
رفتم جامو باهاش عوض کردم و نشستم
ویو کوک
بعد از مدرسه رفتم خونه ...عصر بود و نشسته بودم ک صدای زنگ در اومد...رفتم درو وا کردم ک کلارا رو دیدم
-صلام خوبی
¥عاره خوبم*عشوه.....کوکی میخام ی چیزی بگم...*نشست روی مبل ...خب بزار بگم..عاممم من دیگه ت رو نمیخام...راستش من خاستم ت رو از ا.ت جدا کنم...خب همین عزیزم...
-چییییییی*داد....ت ی عوضی ای گمشو بیروننننن...با دو از خونه زدم بیرون و ب سمت خونه ا.ت ...
ویو ا.ت
توی خونه ب ی نقطه خیره بودم ک زنگ در خورد...
با بیحالی درو باز کردم و با فردی ک دیدم جا خوردم..
شرط برای پارت بعد
لایک ۳۰
کامنت۳۰
۳۹.۰k
۲۶ اردیبهشت ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۵۹)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.