p40
ته:چطهههه
جنک:کادت واقعا اشتباه بود
ته:خ.ف.ه باو
جنک:....تهیونگ خاطراتت رو به یادت بیار
ته:(ب:تهیونگ(صدای فاکی)ته:اوففف برو بهودرک به بابات نمیگم
ب:حالت خوبهههههه _____
ته:ساعت یکه شبه ها
ب:نگرانتم ته حالت خوبه؟
____
ب:فکرنمیکردم دوستی هم داشته باشی
ته:چطور یعنی
ب:خب ...تو مثل یخی
____
ته:جنک...من چه غلطی خوردم؟...الان چه کاری کنم یعنی من...
جنک: تهههه برو دنبالش تو عاشقشی
ته:اه....درست میگی لعنت به من(دویدن)
ته:
همه جارو گشتم ولی نبود اوفف
دیگه خسته بودمبرگشتم خونه اونقدر خوردمکه دیگه غش کردمظهر با صدا زدنای جنک بلند شدم
جنک:ته ...بندایا رو پیدا کردیم
ته:
جنک بهم گف که پیش کوکه میخواستمهمونلحظه برم پیشش ولی اول باید خوته رو تزئین میکردم و ...خونه خودم.... خونه خودمرو تزئین کردمو تمام اموال خانوادش رو بهش برگردوندم ولی..پدرش رو نمیتونم....(گایز بندایا میدونه باباش ک ش ت ه شده)
خونه رو طراحی کردم
تقریبا شب شده بود رفتیمدم خونه کوک (بقیش رو میدونین)
ته:اشک شوق_
کوک:....
ب:کوک ازت خیلی ممنونم خیلییی همینکه تورو تو پشتم فهمیدم خیلی برام حس خوبی بود(یا خدا چرا منحرف شدم؟)
جنک:کادت واقعا اشتباه بود
ته:خ.ف.ه باو
جنک:....تهیونگ خاطراتت رو به یادت بیار
ته:(ب:تهیونگ(صدای فاکی)ته:اوففف برو بهودرک به بابات نمیگم
ب:حالت خوبهههههه _____
ته:ساعت یکه شبه ها
ب:نگرانتم ته حالت خوبه؟
____
ب:فکرنمیکردم دوستی هم داشته باشی
ته:چطور یعنی
ب:خب ...تو مثل یخی
____
ته:جنک...من چه غلطی خوردم؟...الان چه کاری کنم یعنی من...
جنک: تهههه برو دنبالش تو عاشقشی
ته:اه....درست میگی لعنت به من(دویدن)
ته:
همه جارو گشتم ولی نبود اوفف
دیگه خسته بودمبرگشتم خونه اونقدر خوردمکه دیگه غش کردمظهر با صدا زدنای جنک بلند شدم
جنک:ته ...بندایا رو پیدا کردیم
ته:
جنک بهم گف که پیش کوکه میخواستمهمونلحظه برم پیشش ولی اول باید خوته رو تزئین میکردم و ...خونه خودم.... خونه خودمرو تزئین کردمو تمام اموال خانوادش رو بهش برگردوندم ولی..پدرش رو نمیتونم....(گایز بندایا میدونه باباش ک ش ت ه شده)
خونه رو طراحی کردم
تقریبا شب شده بود رفتیمدم خونه کوک (بقیش رو میدونین)
ته:اشک شوق_
کوک:....
ب:کوک ازت خیلی ممنونم خیلییی همینکه تورو تو پشتم فهمیدم خیلی برام حس خوبی بود(یا خدا چرا منحرف شدم؟)
۱۹.۶k
۱۲ فروردین ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.