فن فیک یک زندگی نسبتا عادی

فن فیک یک زندگی نسبتا عادی
پارت ۳
.
.
.
.
.
.
اشکالی نداره چون کسی خونه نیست که منتظر من باشه.
تا میام برم اونور خیابون، یهو یوری چان دستمو می‌گیره.
یوری: کجا میری تاکادا؟ مگه خونت اینوری نبود؟
چی بگم؟ چی بگم که ولم کنه؟
_: آم.. خونه یخورده تنقلات کم دارم میرم بخرم آخه اگه الان نرم بعدن یادم میره.
_: خب باشهههه.
آخیش بلخره ولکنم شدن.
خب، حالا اون کجاس؟
پیچید توی کوچه.
اول مطمئن میشم که کسی نمیبینتم بعد رفتم تو کوچه.
موهاشو باز کرد عینکشم در آورد...
هننن؟
این کیه دیگهه؟:/
این همون اوسکلس؟:/
من غلط کردم که بهش گفتم اوسکل:/
دنبالش میکنم.
میره جلوی یه معبد.
انگار یه جلسه اس.
یه چن تا پسر دیگه ام اونجان.
چی دارن میگن ؟
تومان دیگه چیه؟
مبیوس دیگه کدوم خریه؟:/




پایان این پارت🗿🔪







پارت اول:https://wisgoon.com/pin/48225361/
پارت دوم :https://wisgoon.com/pin/48284043/
پارت چهارم:https://wisgoon.com/pin/48329813/
پارت پنجم: https://wisgoon.com/pin/48392508/
پارت هفتم:https://wisgoon.com/pin/48461347/

پارت ششم :https://wisgoon.com/pin/48426533/


#یک_زندگی_نسبتا_عادی
دیدگاه ها (۷)

فن فیک یک زندگی نسبتا عادی پارت ۴......از اولشم نباید میومدم...

فن فیک یک زندگی نسبتا عادی پارت ۴ ..(فلش بک)مایکی: اونجوری ن...

فن فیک یک زندگی نسبتا عادی پارت ۲.....برمیگردم تا ببینم پشت ...

اسم فن فیک : یه زندگی نسبتا عادی 🗿پارت اول (سال ۲۰۰۵ توکیو )...

عشق ممنوع

❣پارت ششم❣ویو جونگکوک: نمیدونم چراوقتی گفت چیزی دیگه ای نمیخ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط