𝐀𝐥𝐨𝐧𝐞 𝐢𝐧 𝐒𝐞𝐨𝐮𝐥 فصل ۲ پارت ۵
اومدیم با پارت جدید ولی این پارت به این معنی نیست که امتحانم تموم شده حوصلم سر رفته بود گفتم بزارم خو حالا بریم ادامه
............
حقتون بود تقصیر من نیست
میسو=ا.ت تو چت شده؟یه جوری شدی
با این حرفش زدم به سیم اخر بدون توجهبخ مکانی که توشم صدامو رو سرم بردم و داد زدم=
ا.ت=من چم شده؟تو بگو ببینم تو چرا به خاطر یک پسر اونجوری از خود بی خود شدی ها؟برات متاسفام اونوخ اومدی میگی چرا منتطرمون نموندی شما باید از اول به این فکر میکردین که دوستی دارین کلاسی دارین درسی دارین اومدی منو مقصر میکنی ببخشید ولی من کاره ای نیستم این وسط
تیچر=ا.ت دخترم چیشده چرا داد و بیداد میکنی؟
ا.ت=ها؟(با حالت کیوت و منگ)
تیچر=تو کلاسیم ها
ا.ت=ببخشید حیلی معذرت میخوام خیلی اعصابم خورد شد میشه برم بیرون یه هوایی بخورم؟درس که نداریم
تیچر=البته برو احت باشین امروز کاری ندارم باهاتون
بچه های کلاس=اخخ جوونن دمتون گرم تیچر مرسییی
تیچر=ولی اروم باشید
میسو=ا.ت صب...
دستشو پس زدم و کنارش زدم
ا.ت=من دیگه باهات حرفی ندارم میتونی بری بقیه ی خوشگذرونی تو با آریا جونت انجام بدی مزاحمت نیستم
از کلاس بیرون اومدم از پله ها پایین رفتم خیلی اعصابم خورد بود حتی تو سالن به یک پسره هم خوردم ولی اهمیت ندادم به اینکه میتونه رادوین باشه....:)
رفتم تو حیاط پشت مدرسه رو نیمکت کنار یک درخت بزرگ و سرسبز نشستم پشت مدرسه پارک مانند بود چمن داشت بلند شدم رفتم رو اونا دراز کشیدم سردی اونا باعث شد افکار مزخرفی که تو مخم بود برن بیرون و ارامش بگیرم....
ا.ت=باورم نمیشه که اینجوری طلبکار میدونه منو خودش حواسش به تایم کلاسش نیست منو بازخواست میکنه انتظار هر چیزی داشتم جز این
رادوین=مثلا چه انتظاری؟
با صدایی که از بالا سرم اومد خیز برداشتم و نشستم رادوین بود
دستمو گذاشتم رو قلبم چقد ترسیدم
ا.ت=نمیری الهی ترسیدم
رادوین=ووای ببخشید خوبی
ا.ت=اصلا اعصابم سگی شده
رادوین=چرا سگی بشه؟دیدم تو سالن عصبی میدوییدی تازه منم ندیدی
ا.ت=ببخشید اونی که بهش خوردم تو بودی؟معذرت میخوام میسو اعصابمو رید توش رفته پی خوشگذرونیش دیر کرده اومده میگه چرا منتظر مون نموندی منم سر کلاس جلو تیچر هرچی میتونستم بارش کردم
رادوین=ناموصا؟پسرا هم دیر اومدن سر کلاس ولی منو بازخواست نکردن اینجوری چون میدونن همیشه من منتظر کسی که منو معطل میکنه نمیمونم
ا.ت=هوم....
احساس بدی به این حرفش پیدا کردم نمیدونم چرا ولی خب حس بدی بود
دوباره دراز کشیدم رو چمنا حس خوبی بهم وارد شد و باعث شد که ذهنم خالی بشه رادوین هم دراز کشید کنارم
ا.ت=رادوین؟
رادوین=هوم؟
ا.ت=میگم اگه یه روزی احساس به من پیدا کنی چی میتونه باشه؟
رادوین=عشق.......تو چی
ا.ت=.........
رادوین=........
ا.ت=ع.ع.عشق..............
............
حقتون بود تقصیر من نیست
میسو=ا.ت تو چت شده؟یه جوری شدی
با این حرفش زدم به سیم اخر بدون توجهبخ مکانی که توشم صدامو رو سرم بردم و داد زدم=
ا.ت=من چم شده؟تو بگو ببینم تو چرا به خاطر یک پسر اونجوری از خود بی خود شدی ها؟برات متاسفام اونوخ اومدی میگی چرا منتطرمون نموندی شما باید از اول به این فکر میکردین که دوستی دارین کلاسی دارین درسی دارین اومدی منو مقصر میکنی ببخشید ولی من کاره ای نیستم این وسط
تیچر=ا.ت دخترم چیشده چرا داد و بیداد میکنی؟
ا.ت=ها؟(با حالت کیوت و منگ)
تیچر=تو کلاسیم ها
ا.ت=ببخشید حیلی معذرت میخوام خیلی اعصابم خورد شد میشه برم بیرون یه هوایی بخورم؟درس که نداریم
تیچر=البته برو احت باشین امروز کاری ندارم باهاتون
بچه های کلاس=اخخ جوونن دمتون گرم تیچر مرسییی
تیچر=ولی اروم باشید
میسو=ا.ت صب...
دستشو پس زدم و کنارش زدم
ا.ت=من دیگه باهات حرفی ندارم میتونی بری بقیه ی خوشگذرونی تو با آریا جونت انجام بدی مزاحمت نیستم
از کلاس بیرون اومدم از پله ها پایین رفتم خیلی اعصابم خورد بود حتی تو سالن به یک پسره هم خوردم ولی اهمیت ندادم به اینکه میتونه رادوین باشه....:)
رفتم تو حیاط پشت مدرسه رو نیمکت کنار یک درخت بزرگ و سرسبز نشستم پشت مدرسه پارک مانند بود چمن داشت بلند شدم رفتم رو اونا دراز کشیدم سردی اونا باعث شد افکار مزخرفی که تو مخم بود برن بیرون و ارامش بگیرم....
ا.ت=باورم نمیشه که اینجوری طلبکار میدونه منو خودش حواسش به تایم کلاسش نیست منو بازخواست میکنه انتظار هر چیزی داشتم جز این
رادوین=مثلا چه انتظاری؟
با صدایی که از بالا سرم اومد خیز برداشتم و نشستم رادوین بود
دستمو گذاشتم رو قلبم چقد ترسیدم
ا.ت=نمیری الهی ترسیدم
رادوین=ووای ببخشید خوبی
ا.ت=اصلا اعصابم سگی شده
رادوین=چرا سگی بشه؟دیدم تو سالن عصبی میدوییدی تازه منم ندیدی
ا.ت=ببخشید اونی که بهش خوردم تو بودی؟معذرت میخوام میسو اعصابمو رید توش رفته پی خوشگذرونیش دیر کرده اومده میگه چرا منتظر مون نموندی منم سر کلاس جلو تیچر هرچی میتونستم بارش کردم
رادوین=ناموصا؟پسرا هم دیر اومدن سر کلاس ولی منو بازخواست نکردن اینجوری چون میدونن همیشه من منتظر کسی که منو معطل میکنه نمیمونم
ا.ت=هوم....
احساس بدی به این حرفش پیدا کردم نمیدونم چرا ولی خب حس بدی بود
دوباره دراز کشیدم رو چمنا حس خوبی بهم وارد شد و باعث شد که ذهنم خالی بشه رادوین هم دراز کشید کنارم
ا.ت=رادوین؟
رادوین=هوم؟
ا.ت=میگم اگه یه روزی احساس به من پیدا کنی چی میتونه باشه؟
رادوین=عشق.......تو چی
ا.ت=.........
رادوین=........
ا.ت=ع.ع.عشق..............
۸.۴k
۲۴ دی ۱۴۰۰
دیدگاه ها (۶)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.