فیک ران part 55
ا/ت: خب ببین...برای اون فک کنم درباره ی این حرف زدم ک رفته بودم اوساکا تا برای پروژهم عکس بگیرم و اونجا سرما خوردم و بعدش هم تون یه خاطره ی دیگه ای درباره ی خودش تعریف کرد ک خودشم رفته بود با تاکاچانش تاکایاما اونجا آب و هوا بهش نساخت و اونم سرما خورد....خب تو اولین قرار اون نباید همچین چیزی رو بگه...باید دلداری بدههههههههه مگه نههههه؟
سنجو: من فک کردم سر این باهاش کات کردی ک چرا با تاکاچانش رفته تورو نبورده...
اما: خاک واقعن همچین کاری کرده؟😐🗿 خوب کاری کردی..
یوزوها: راس میگه خو نباید تو قرار اول اینو بگه...
ا/ت: اصن تاکاچان کیه؟ اون مو یاسیه نیس احیانن؟
اما: چرا دقیقن همونه
یوزوها: از کجا فهمیدی؟
سنجو: حتمن فهمیده همش تو کونه اونه🤣
ا/ت: دیقنننن😂😂😂😂
هیناتا: خوبع بابا...ینی این نوبر بود😂
اما: ارا دیقن...خب...ناهویا کون؟
ا/ت: اوه ارع اون...اون واقعن دیگه افتضاح بود..من معمولن کفشه پاشنه بلند نمیپوشم..ولی خب استثناعن چون به استایلم کتونی نمیومد...پس این کفشه کوفتی رو پوشیدم و اون تو قرار اول نه تنها منو به یه کافه نبورد ..بلکه منو برد به ۴۰ دیقه ی عذاب آور پیاده روی از اینجا تا لبه اسکله...پاهام داغون شد...
سنجو: ناموصن اینو باهات موافقم...منم اصن پاشنه بلند و این قرتی بازیا حالیم نیس ولی یه بار امتحان کردم بد کوفتیه...اونم پیاده روی وای....افتضاحههه
اما: واقعن ک پسرا خیلی بی ملاحضه و نفهم تشریف دارن...
هیناتا:ناموصننننن ۴۰ دیقه خیلی زیاده هاااا چطوری بعدش تونستی عادی راه بری...؟
ا/ت: ساده بود...کفش هایه پاشنه بلندمو پرت کردم از بالایه پنجره تو کوچه...همین..
سنجو: تو منییییییی همزادددددد🤣
یوزوها: ارع..همون😐✨️
ا/ت: ولی خب...این کاراشون نباید بی جواب بمونه...
یوزوها:ارع به هر حال سه نفرمون اینجا ۱۲ ساله منتظریم اون نکبتا پاشن بهمون درخاست بدن ک هنو ندادن...
هیناتا: ۱۲ سال خیلی زیاده هاااااااا میفهمید چی میگم؟؟؟
اما: ولی دراکن دیگه نوبرهههههههه به شما حتا یه ابراز علاقه ی کوچیک کردننننننننن ولی اینننن دیگه میخاممممم خفش کنمممممممم
ا/ت: آروم باش ولی یه چیزی هم هست این چند روز خیلی رو مخمه...
اما: خب اون چیه؟...
*چی رو مغزشه؟
سنجو: من فک کردم سر این باهاش کات کردی ک چرا با تاکاچانش رفته تورو نبورده...
اما: خاک واقعن همچین کاری کرده؟😐🗿 خوب کاری کردی..
یوزوها: راس میگه خو نباید تو قرار اول اینو بگه...
ا/ت: اصن تاکاچان کیه؟ اون مو یاسیه نیس احیانن؟
اما: چرا دقیقن همونه
یوزوها: از کجا فهمیدی؟
سنجو: حتمن فهمیده همش تو کونه اونه🤣
ا/ت: دیقنننن😂😂😂😂
هیناتا: خوبع بابا...ینی این نوبر بود😂
اما: ارا دیقن...خب...ناهویا کون؟
ا/ت: اوه ارع اون...اون واقعن دیگه افتضاح بود..من معمولن کفشه پاشنه بلند نمیپوشم..ولی خب استثناعن چون به استایلم کتونی نمیومد...پس این کفشه کوفتی رو پوشیدم و اون تو قرار اول نه تنها منو به یه کافه نبورد ..بلکه منو برد به ۴۰ دیقه ی عذاب آور پیاده روی از اینجا تا لبه اسکله...پاهام داغون شد...
سنجو: ناموصن اینو باهات موافقم...منم اصن پاشنه بلند و این قرتی بازیا حالیم نیس ولی یه بار امتحان کردم بد کوفتیه...اونم پیاده روی وای....افتضاحههه
اما: واقعن ک پسرا خیلی بی ملاحضه و نفهم تشریف دارن...
هیناتا:ناموصننننن ۴۰ دیقه خیلی زیاده هاااا چطوری بعدش تونستی عادی راه بری...؟
ا/ت: ساده بود...کفش هایه پاشنه بلندمو پرت کردم از بالایه پنجره تو کوچه...همین..
سنجو: تو منییییییی همزادددددد🤣
یوزوها: ارع..همون😐✨️
ا/ت: ولی خب...این کاراشون نباید بی جواب بمونه...
یوزوها:ارع به هر حال سه نفرمون اینجا ۱۲ ساله منتظریم اون نکبتا پاشن بهمون درخاست بدن ک هنو ندادن...
هیناتا: ۱۲ سال خیلی زیاده هاااااااا میفهمید چی میگم؟؟؟
اما: ولی دراکن دیگه نوبرهههههههه به شما حتا یه ابراز علاقه ی کوچیک کردننننننننن ولی اینننن دیگه میخاممممم خفش کنمممممممم
ا/ت: آروم باش ولی یه چیزی هم هست این چند روز خیلی رو مخمه...
اما: خب اون چیه؟...
*چی رو مغزشه؟
۱۲.۲k
۲۸ خرداد ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱۰)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.