" درد "
" درد "
پارت۱۱
جیمین ویو
دستمو زیر گردن و پاهاش بردم و براید استایل از وان پر از ابه سرخ رنگ بیرون اوردمش
جیمین:سولان واسم یه حوله ی تمیز بیار
فقط مچ سمت چپش عمیق بریده بود که هنوز خونریزی داشت
سولان:زندس؟؟؟
جیمین:باید ببرمش بیمارستان
حوله ی سفید رنگو ازش گرفتم محکم روی مچش بستم
درحالی که روی زمین سرش روی پاهام بود دوباره براید استایل بغلش کردم با کمک سولان بردمش تو ماشین
عقب خوابوندمش و سولان کنارش نبضشو محکم بین دستاش گرفته بود
سولان:م...من...میترسم جیمین
پامو هر لحظه بیشتر از قبل روی گاز فشار میدادم
جیمین:الان میرسیم...طاقت بیار!
با هر نگاه از اینه جلو به صورت پژمرده ا/ت بیشتر دلم میسوخت و مردمکم تارتر میشد
...
پارت۱۱
جیمین ویو
دستمو زیر گردن و پاهاش بردم و براید استایل از وان پر از ابه سرخ رنگ بیرون اوردمش
جیمین:سولان واسم یه حوله ی تمیز بیار
فقط مچ سمت چپش عمیق بریده بود که هنوز خونریزی داشت
سولان:زندس؟؟؟
جیمین:باید ببرمش بیمارستان
حوله ی سفید رنگو ازش گرفتم محکم روی مچش بستم
درحالی که روی زمین سرش روی پاهام بود دوباره براید استایل بغلش کردم با کمک سولان بردمش تو ماشین
عقب خوابوندمش و سولان کنارش نبضشو محکم بین دستاش گرفته بود
سولان:م...من...میترسم جیمین
پامو هر لحظه بیشتر از قبل روی گاز فشار میدادم
جیمین:الان میرسیم...طاقت بیار!
با هر نگاه از اینه جلو به صورت پژمرده ا/ت بیشتر دلم میسوخت و مردمکم تارتر میشد
...
۷.۳k
۱۲ تیر ۱۴۰۲