همه بالا بودن جشن بزرگی بود
همه بالا بودن جشن بزرگی بود
خیلی شلوغ بود
کوک توی استخر شنا میکرد
پریدم توی آب نزدیک شدم
یونا: نمیترسی؟
کوک: از چی
یونا: اینکه میری زیر آب
کوک: ترس نداره که
یونا : .....
دیگ هیچ حرفی نزدیم
یونا بهم خیره شده بود واین اذیتم میکنه
دختر زیبایی بود ولی همیشه
باعث میشه احساس بدی داشته باشم
همه میگن که خیلی عجیبه ولی عادی رفتار میکنه از استخر اومدم بیرون
اون هنوز داخل استخر بود
برگشت سمتم و دوباره زل زد بهم
بلند شدم که برم حس خیلی بدی داشتم برگشتم سمتش سعی میکرد بیاد بیرون
ولی زیر آب داشت خفه میشد سریع پریدم توی آب و کمکش کردم بیاد بیرون
یونا: من زیبام ولی باعث میشم حس بدی بگیری؟؟(پوزخند)
کوک: چی؟؟ تو چجوری میدونی که ..
نزاشتم حرفشو کامل کنه لبامو گذاشتم رو لباش بوسیدمش یکم همراهی کرد بعدش هولم داد
کوک: تو دیوونه شدی؟؟
یونا: مگه کسی که عاشق میشه دیوونس؟
کوک: ....
از استخر اومدم بیرون داشت
موهاشو خشک میکرد کتشو و کفششو پوشید
و رفت الان چن ماه میگذره
که ندیدمش و واسم عجیب بود
چون اونو هر روز میدیدم ولی الان نیس
خیلی شلوغ بود
کوک توی استخر شنا میکرد
پریدم توی آب نزدیک شدم
یونا: نمیترسی؟
کوک: از چی
یونا: اینکه میری زیر آب
کوک: ترس نداره که
یونا : .....
دیگ هیچ حرفی نزدیم
یونا بهم خیره شده بود واین اذیتم میکنه
دختر زیبایی بود ولی همیشه
باعث میشه احساس بدی داشته باشم
همه میگن که خیلی عجیبه ولی عادی رفتار میکنه از استخر اومدم بیرون
اون هنوز داخل استخر بود
برگشت سمتم و دوباره زل زد بهم
بلند شدم که برم حس خیلی بدی داشتم برگشتم سمتش سعی میکرد بیاد بیرون
ولی زیر آب داشت خفه میشد سریع پریدم توی آب و کمکش کردم بیاد بیرون
یونا: من زیبام ولی باعث میشم حس بدی بگیری؟؟(پوزخند)
کوک: چی؟؟ تو چجوری میدونی که ..
نزاشتم حرفشو کامل کنه لبامو گذاشتم رو لباش بوسیدمش یکم همراهی کرد بعدش هولم داد
کوک: تو دیوونه شدی؟؟
یونا: مگه کسی که عاشق میشه دیوونس؟
کوک: ....
از استخر اومدم بیرون داشت
موهاشو خشک میکرد کتشو و کفششو پوشید
و رفت الان چن ماه میگذره
که ندیدمش و واسم عجیب بود
چون اونو هر روز میدیدم ولی الان نیس
۵.۶k
۰۶ مرداد ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.