عشق وحشی ارباب 🖤🤤🔪 پارت 4
شرط پارت بعد
30 لایک
۱٠ کامنت
علامت ا/ت +
علامت تهیونگ _
علامت کوک *
علامت سوک ~
کوک انگار اختیار کار هاش دست خودش نبود.
ا/ت هم که بغل کوک خواب بود.
کوک لبش رو نزدیک لب ا/ت کرد و خواست بوسش کنه که تهیونگ اومد تو کلاس و با صحنه ای عجیب مواجه شد.
دید ا/ت تو بغل کوک خوابه و کوک میخواد لبشو بوس کنه😐
تهیونگ عصبی شد و رفت سمت کوک و ا/ت رو از بغلش کشید بیرون
وقتی تهیونگ ا/ت رو با عصبانیت از کوک گرفت و بغلش کرد ا/ت هم از خواب بیدار شد.
تهیونگ ا/ت رو گذاشت روی نیمکت و یه مشت محکم زد تو صورت کوک
اینقدر محکم زد که از لب کوک خون اومد
کوک هم پاشد که بزنه تو گوش تهیونگ ولی ا/ت با حالی که اصلا نمیدونست موضوع چیه رفت بینشون وایساد و دست کوک اشتباه خورد تو صورت ا/ت
صورت ا/ت با ضربه ی دست کوک به سمت راست تکون خورد
بین این دعوا ها سوک هم از ماجرا بی خبر وارد کلاس شد که منتظر بمونه تا زنگ کلاس بخوره که با اون صحنه مواجه شد
ولی به خاطر اتفاق های امروز صبح ا/ت براش مهم نبود ولی بازم چون عاشقش بود نتونست ساکت بمونه.
... ( ا/ت و سوک خواهر و بردار ناتنی هستن و سوک عاشق ا/ت هست)...
سوک رفت ا/ت رو از بین اون دو تا کشید بیرون و بغلش کرد.
ا/ت هم گریه میکرد.
~ چیکار ا/ت داشتید؟ 🤬
~ چیکارش کردین؟ 🤬
ا/ت خودشو از بغل سوک کشید بیرون و نگاه به تهیونگ و کوک و سوک کرد و گفت:
+ چرا همش باید از دست شما کتک بخورم چرا داداش یا دوست های خوبی برام نیستید ( با داد و گریه) 😭
چرا اذیتم میکنید ( با داد و گریه) 😭
این ها رو گفت و از کلاس با گریه و عصبانیت رفت بیرون و جوری در رو بست که دیوار های کلاس لرزید
کوک:😐
سوک:😐
تهیونگ:😐
بالاخره زنگ کلاس به صدا در اومد ⏱️
........
پارت چهارم خوب بود؟
30 لایک
۱٠ کامنت
علامت ا/ت +
علامت تهیونگ _
علامت کوک *
علامت سوک ~
کوک انگار اختیار کار هاش دست خودش نبود.
ا/ت هم که بغل کوک خواب بود.
کوک لبش رو نزدیک لب ا/ت کرد و خواست بوسش کنه که تهیونگ اومد تو کلاس و با صحنه ای عجیب مواجه شد.
دید ا/ت تو بغل کوک خوابه و کوک میخواد لبشو بوس کنه😐
تهیونگ عصبی شد و رفت سمت کوک و ا/ت رو از بغلش کشید بیرون
وقتی تهیونگ ا/ت رو با عصبانیت از کوک گرفت و بغلش کرد ا/ت هم از خواب بیدار شد.
تهیونگ ا/ت رو گذاشت روی نیمکت و یه مشت محکم زد تو صورت کوک
اینقدر محکم زد که از لب کوک خون اومد
کوک هم پاشد که بزنه تو گوش تهیونگ ولی ا/ت با حالی که اصلا نمیدونست موضوع چیه رفت بینشون وایساد و دست کوک اشتباه خورد تو صورت ا/ت
صورت ا/ت با ضربه ی دست کوک به سمت راست تکون خورد
بین این دعوا ها سوک هم از ماجرا بی خبر وارد کلاس شد که منتظر بمونه تا زنگ کلاس بخوره که با اون صحنه مواجه شد
ولی به خاطر اتفاق های امروز صبح ا/ت براش مهم نبود ولی بازم چون عاشقش بود نتونست ساکت بمونه.
... ( ا/ت و سوک خواهر و بردار ناتنی هستن و سوک عاشق ا/ت هست)...
سوک رفت ا/ت رو از بین اون دو تا کشید بیرون و بغلش کرد.
ا/ت هم گریه میکرد.
~ چیکار ا/ت داشتید؟ 🤬
~ چیکارش کردین؟ 🤬
ا/ت خودشو از بغل سوک کشید بیرون و نگاه به تهیونگ و کوک و سوک کرد و گفت:
+ چرا همش باید از دست شما کتک بخورم چرا داداش یا دوست های خوبی برام نیستید ( با داد و گریه) 😭
چرا اذیتم میکنید ( با داد و گریه) 😭
این ها رو گفت و از کلاس با گریه و عصبانیت رفت بیرون و جوری در رو بست که دیوار های کلاس لرزید
کوک:😐
سوک:😐
تهیونگ:😐
بالاخره زنگ کلاس به صدا در اومد ⏱️
........
پارت چهارم خوب بود؟
۱۴۳.۰k
۰۴ اسفند ۱۴۰۰
دیدگاه ها (۶۰)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.