دختر گوجو فصل دوم پارت: ۲
گوجو: دوستان شام دستپخت منه نوش جان
نوبارا: شام چیه؟
گوجو: ترکیبی درست کردم
سوکونا: خدا به خیر بیاره من هنوز جوونم
گوجو: تو رو خدا حرف جوان بودن رو نزن هم ین پدر پدر پدر پدر پدر پدر پدر پدر پدر پدر پدر بزرگ منو داری
سوکونا: اوروسای..
مگومی : عزیزم تو آسمون من تو تنها ستاره ای * داره به گربه میگه میخواد با گربه کیس بره*
گوجو: یوجی جان میشه بری اونو جمع کنی؟
یوجی: الان * رفت یکی از تو کون مگومی البته با لگد ، بعدش بردش تو آشپزخونه کلشو گرفت زیر اب و بعدش انداختش روی مبل و گفت: تمومه
گوجو: دمت گرم
گوجو: خب بیاین کیک رو ببریم
* بغل کرد اکینا و گذاشتنش روی شونه خودش *
همه: ده، نه ، هشت ، هفت ، شش ، پنج ، چهار ، سه ، دو ، یک !!! * اکینا کیک رو برید و همه کف زدن ، اکینا هم شیرین خندید *
* گوجو برای اکینا کلی کادو گرفته بود بهش داد *
سوکونا: برای بچه به این بزرگی عروسک گرفتی؟
گوجو: بچم ۵ سالشه
سوکونا: باید براش شمشیر و قمه میگرفتی
گوجو: تو فضولی ؟
سوکونا: به عنوان بزرگ تر دارم راهنماییت میکنم
می می : خدا صبر بده ..
یوتا: ایشالله
ریکا: یوتا منو دوست داری ؟
یوتا : اره اره دوست دارم معلومه
گوجو و سوکونا و گربه: ماذا فاز؟
اکینا: دارین میرینن تو تولدما
گوجو: کی این حرف رو بهت یاد داد ؟
* همه نگاه های رفت سمت مگومی*
مگومی: من کاری نکردم
اکینا: کار خودشه
گوجو: بعدا که تنها میشیم مگه نه؟ * در حال جر دادن مگومی در ذهنش*
مگومی : عشقم ازم محافظت نمیکنی؟
سوکونا: عشقم ******* * پرت کردن مگومی از بالکن *
نوبارا: دارم دیوانه میشم
یوجی: حس میکنم مگومی رو باید زن بدیم
گوجو: کاملا موافقم
سوکونا: موافقم از همین فردا دنبال دختر مناسب میگردم
گوجو: دختر مناسب سراغ دارم
یوتا: کیه. ؟
گوجو: ماکی
همه: وات؟ میخوای مگومی رو عقیم کنی؟
ریکا: اون دختره سلیطه رو میگید؟
می می: دختر خوبیه اخلاقش به مگومی میخوره
سوکونا: اره موافقم
نوبارا: اره راست میگی
یوجی: پس من چی؟
گوجو: مگه تو هم زن میخوای؟
اکینا: پس منم زن میخوام
* پشم های همه ریخت*
گوجو : پرنسس نظرت چیه برای بابا زن بگیری
اکینا: گزینه زیاده.. می می . اوتاهیمه. میوا. یوکی .
گوجو: خاطر خواه زیاد دارم ..
سوکونا: پس حله فردا میریم برای امر خیر برای مگومی
گوجو: حله
همه: الله!
نوبارا: شام چیه؟
گوجو: ترکیبی درست کردم
سوکونا: خدا به خیر بیاره من هنوز جوونم
گوجو: تو رو خدا حرف جوان بودن رو نزن هم ین پدر پدر پدر پدر پدر پدر پدر پدر پدر پدر پدر بزرگ منو داری
سوکونا: اوروسای..
مگومی : عزیزم تو آسمون من تو تنها ستاره ای * داره به گربه میگه میخواد با گربه کیس بره*
گوجو: یوجی جان میشه بری اونو جمع کنی؟
یوجی: الان * رفت یکی از تو کون مگومی البته با لگد ، بعدش بردش تو آشپزخونه کلشو گرفت زیر اب و بعدش انداختش روی مبل و گفت: تمومه
گوجو: دمت گرم
گوجو: خب بیاین کیک رو ببریم
* بغل کرد اکینا و گذاشتنش روی شونه خودش *
همه: ده، نه ، هشت ، هفت ، شش ، پنج ، چهار ، سه ، دو ، یک !!! * اکینا کیک رو برید و همه کف زدن ، اکینا هم شیرین خندید *
* گوجو برای اکینا کلی کادو گرفته بود بهش داد *
سوکونا: برای بچه به این بزرگی عروسک گرفتی؟
گوجو: بچم ۵ سالشه
سوکونا: باید براش شمشیر و قمه میگرفتی
گوجو: تو فضولی ؟
سوکونا: به عنوان بزرگ تر دارم راهنماییت میکنم
می می : خدا صبر بده ..
یوتا: ایشالله
ریکا: یوتا منو دوست داری ؟
یوتا : اره اره دوست دارم معلومه
گوجو و سوکونا و گربه: ماذا فاز؟
اکینا: دارین میرینن تو تولدما
گوجو: کی این حرف رو بهت یاد داد ؟
* همه نگاه های رفت سمت مگومی*
مگومی: من کاری نکردم
اکینا: کار خودشه
گوجو: بعدا که تنها میشیم مگه نه؟ * در حال جر دادن مگومی در ذهنش*
مگومی : عشقم ازم محافظت نمیکنی؟
سوکونا: عشقم ******* * پرت کردن مگومی از بالکن *
نوبارا: دارم دیوانه میشم
یوجی: حس میکنم مگومی رو باید زن بدیم
گوجو: کاملا موافقم
سوکونا: موافقم از همین فردا دنبال دختر مناسب میگردم
گوجو: دختر مناسب سراغ دارم
یوتا: کیه. ؟
گوجو: ماکی
همه: وات؟ میخوای مگومی رو عقیم کنی؟
ریکا: اون دختره سلیطه رو میگید؟
می می: دختر خوبیه اخلاقش به مگومی میخوره
سوکونا: اره موافقم
نوبارا: اره راست میگی
یوجی: پس من چی؟
گوجو: مگه تو هم زن میخوای؟
اکینا: پس منم زن میخوام
* پشم های همه ریخت*
گوجو : پرنسس نظرت چیه برای بابا زن بگیری
اکینا: گزینه زیاده.. می می . اوتاهیمه. میوا. یوکی .
گوجو: خاطر خواه زیاد دارم ..
سوکونا: پس حله فردا میریم برای امر خیر برای مگومی
گوجو: حله
همه: الله!
۷.۱k
۲۰ دی ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۲۵)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.