(فردا*ا.ت ویو)
(فردا*ا.ت ویو)
با درد شکمم از خواب بیدار شدم اومدم تکون بخورم که جلوم کوک رو دیدم
+جونگکوک
_بیدار شدی؟
+اره
_شت...تروخدا بزار 5 دیقه بیشتر بخوابم
+باشه...فقط بزار من برم
_نمیشه 5 دیقه بغل من باشی چی میشه؟
+خب حداقل اروم تر بغلم کن خفه شدم
بعد از چند مین کوک ولم کرد داشتم برای صبحانه میرفتم پایین که حالم بد شد
(چند روز بعد)
تو این چند روز حالم بدتر شد دیگه نمیتونستم درست غذا بخورم به کوک چیزی نگفتم چون میدونم اگه بگم کل روز ازم سوال میپرسه امروز وقت دکتر گرفت
ساعت 7 شده بود با یکی از ماشینای کوک رفته بودم
دکتر:خانم کیم؟
+بله خودم هستم
دکتر:بفرمایید
بعد از چندتا ازمایش گفت که ساعت 7 بیام برای نتایج ساعت 5 بود رفتم خونه کوک دلشت با بم بازی میکرد(سگم نشدیم)
_اومدی؟
+اره
_کجا بودی؟
+رفتم بیرون
_با ماشین من؟
+اوهوم
_عیبی نداره بیا بغلم
(ساعت 7)
+جونگکوک من دارم میرم بیرون
_کجا؟
+پیش نوبارا شاید شبم موندم
_نهههههههه شب من چجوری بدون تو بخوابم؟
+باشه بر میگردم
داشتم میرفتم که یهو با سرعت دوییدم و جونگکوک رو بوسیدم
+خدافظ بانی
(بیمارستان)
وقتی رسیدم دکتر گفت که یکم منتظر بمونم
دکتر:خانم کیم بفرمایید از اینور
وقتی رسیدم دکتر بهم برگه رو داد داشتم میخوندم که دکتر گفت:
تبریک میگم خانم کیم شما باردارید
+چ..ی...ولی من این بچه رو نمیخوام
دکتر:بله از این موترد زیاد دیدم ولی خب بدون رضایت پدر بچه نمیشه بچه رو سقط کرد
+ب..له ممنون...
از بیمارستان اومدم بیرون و به سمت خونه نوبارا رفتم تا قضیه رو بهش بگم
©سلاممممم ا.تتتتتت....خوبی چرا ناراحتی؟
+نوبارا(گریه) من باردارم...چیکار کنم؟
©هورااااا دارم خاله میشممم
+نوبارا من جدیم من این بچه رو نمیخوام
©چرا؟
+من عرضه ندارم از خودم نگهداری چنم بعد یه بچه بیاد تو زندگیم؟
©ولی کوک چی؟
+نمیدونم...نمیدونممم
©اشکال نداره درست میشه...
بعد از اینمه با نوبارا درد و دل چردم رفتم خونه
_ا.ت خوبی؟ گریه کردی
+جونگکوک (گریه)...کمک کن
_چیزی شده
بررگرو به کوک نشون دادم اولش چشماش برق زد ولی وقتی دید من دارم گریه میکنم برق چشماش رفت
_منظورت...اینه تو این بچه رو نمیخوای؟
+نمیخوامش
_ا.ت(داد) به خودت بیا یعنی چی نمیخوامش؟
+کوک من نمیتونم از یه بچه نگهداری کنم
_حق اینو نداری که سقطش کنی
وقتی کوک اینو گفت چاره ای جز قبول کردنش نداشتم بچه رو به دنیا میارم و بعد از اینجا میرم(گوه میقولیییی)
با درد شکمم از خواب بیدار شدم اومدم تکون بخورم که جلوم کوک رو دیدم
+جونگکوک
_بیدار شدی؟
+اره
_شت...تروخدا بزار 5 دیقه بیشتر بخوابم
+باشه...فقط بزار من برم
_نمیشه 5 دیقه بغل من باشی چی میشه؟
+خب حداقل اروم تر بغلم کن خفه شدم
بعد از چند مین کوک ولم کرد داشتم برای صبحانه میرفتم پایین که حالم بد شد
(چند روز بعد)
تو این چند روز حالم بدتر شد دیگه نمیتونستم درست غذا بخورم به کوک چیزی نگفتم چون میدونم اگه بگم کل روز ازم سوال میپرسه امروز وقت دکتر گرفت
ساعت 7 شده بود با یکی از ماشینای کوک رفته بودم
دکتر:خانم کیم؟
+بله خودم هستم
دکتر:بفرمایید
بعد از چندتا ازمایش گفت که ساعت 7 بیام برای نتایج ساعت 5 بود رفتم خونه کوک دلشت با بم بازی میکرد(سگم نشدیم)
_اومدی؟
+اره
_کجا بودی؟
+رفتم بیرون
_با ماشین من؟
+اوهوم
_عیبی نداره بیا بغلم
(ساعت 7)
+جونگکوک من دارم میرم بیرون
_کجا؟
+پیش نوبارا شاید شبم موندم
_نهههههههه شب من چجوری بدون تو بخوابم؟
+باشه بر میگردم
داشتم میرفتم که یهو با سرعت دوییدم و جونگکوک رو بوسیدم
+خدافظ بانی
(بیمارستان)
وقتی رسیدم دکتر گفت که یکم منتظر بمونم
دکتر:خانم کیم بفرمایید از اینور
وقتی رسیدم دکتر بهم برگه رو داد داشتم میخوندم که دکتر گفت:
تبریک میگم خانم کیم شما باردارید
+چ..ی...ولی من این بچه رو نمیخوام
دکتر:بله از این موترد زیاد دیدم ولی خب بدون رضایت پدر بچه نمیشه بچه رو سقط کرد
+ب..له ممنون...
از بیمارستان اومدم بیرون و به سمت خونه نوبارا رفتم تا قضیه رو بهش بگم
©سلاممممم ا.تتتتتت....خوبی چرا ناراحتی؟
+نوبارا(گریه) من باردارم...چیکار کنم؟
©هورااااا دارم خاله میشممم
+نوبارا من جدیم من این بچه رو نمیخوام
©چرا؟
+من عرضه ندارم از خودم نگهداری چنم بعد یه بچه بیاد تو زندگیم؟
©ولی کوک چی؟
+نمیدونم...نمیدونممم
©اشکال نداره درست میشه...
بعد از اینمه با نوبارا درد و دل چردم رفتم خونه
_ا.ت خوبی؟ گریه کردی
+جونگکوک (گریه)...کمک کن
_چیزی شده
بررگرو به کوک نشون دادم اولش چشماش برق زد ولی وقتی دید من دارم گریه میکنم برق چشماش رفت
_منظورت...اینه تو این بچه رو نمیخوای؟
+نمیخوامش
_ا.ت(داد) به خودت بیا یعنی چی نمیخوامش؟
+کوک من نمیتونم از یه بچه نگهداری کنم
_حق اینو نداری که سقطش کنی
وقتی کوک اینو گفت چاره ای جز قبول کردنش نداشتم بچه رو به دنیا میارم و بعد از اینجا میرم(گوه میقولیییی)
۴.۴k
۲۸ تیر ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.