«رمان اردیا پارت2» رمان اردیا
دیانا:یهو یکی در زد
دیانا:کیه؟
ارسلان:منم ارسلان
دیانا:ارسلان فک کنم همون پسریه که تو دانشگاه دیروز باهم اشنا شدیم
ارسلان:سلام
دیانا:سلام کارم داشتی اومدی پیشم
ارسلان:اره میخوام یکم باهات حرف بزنم
دیانا:باشه بیاتو خجالت نکش
ارسلان:خیلی ممنون
دیانا:خب میخوای چی بگی بگو!
ارسلان:راستش نمیدونم چجوری بگم من وقتی دیروز اینجوری کردم فک کنم شما ناراحت شدید
دیانا:نه عزیزم این چه حرفیه خب گاهی موقع از اینجور اتفاقا پیش میاد
ارسلان:واقعا معذرت میخوام
دیانا:نه عزیزم عیب نداره
ارسلان:راستی شما چند سالتونه؟!
دیانا:من 23
ارسلان:منم23
دیانا:اها
«رمان اردیا پارت✨2✨
دیانا:کیه؟
ارسلان:منم ارسلان
دیانا:ارسلان فک کنم همون پسریه که تو دانشگاه دیروز باهم اشنا شدیم
ارسلان:سلام
دیانا:سلام کارم داشتی اومدی پیشم
ارسلان:اره میخوام یکم باهات حرف بزنم
دیانا:باشه بیاتو خجالت نکش
ارسلان:خیلی ممنون
دیانا:خب میخوای چی بگی بگو!
ارسلان:راستش نمیدونم چجوری بگم من وقتی دیروز اینجوری کردم فک کنم شما ناراحت شدید
دیانا:نه عزیزم این چه حرفیه خب گاهی موقع از اینجور اتفاقا پیش میاد
ارسلان:واقعا معذرت میخوام
دیانا:نه عزیزم عیب نداره
ارسلان:راستی شما چند سالتونه؟!
دیانا:من 23
ارسلان:منم23
دیانا:اها
«رمان اردیا پارت✨2✨
۴۷.۴k
۱۲ اردیبهشت ۱۴۰۰
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.