(Part.3)
جیمین*ویو
تو بد دردسری گیر افتادم.
این اینجا چیکار میکنه.
اون یکی دختره فکر کنم ووستش هست.
استادمون معرفیشون کرد.
لارا و اون یکی دوستش ا/ت.
کوک*ویو
اون دختره که استاد معرفیش کرد ا/ت.
خیلی خوشگله.
لارا رفت پیش یکی از بچه ها نشست.
اسه ا/ت جا نبود.
که من کناری نداشتم.
گفتم
کوک:استاد ا/ت میتونه بیاد اینجا بشینه
استاد:کاملا موافقم،ا/ت تو می خوای بری اونحا
ا/ت:استاد واسم فرق نمیکنه اصلا.
کوک:(بعدشم اومد کنارم نشست گفتم)سلام خوش اومدی.
ا/ت:سلام اسمت چیه
کوک:من اسمم جانکوک.
ا/ت:اها پس مرسی جانکوک
بعدشم.
زنگ که خورد.
رفتیم بیرون.
همه مون.
من دوست دارم.
همه ی دخترا رو جذب خودم کنم و ولشون کنم.
ولی این دفعه این جوری نبود اصلا.
زنگ که خورد.
به ا/ت گفتم
کوک:شما بهم افتخار میدید تا اینکه بخوای با من قهوه بخوری
ا/ت:اره چرا که نه.
بعدشم رفتیم با هم قهوه خوردیم و کلی.
خوش گذشت.
جیمین*ویو
اون دختره ا/ت خیلی خوشگله.
اصلا قصد اینکه بهش تجاوز کنم.
رو ندارم.
چون این دفعه میخوام باهاش باشم.
داشتم.
دنبال ا/ت میگشتم.
که دیدم.
جانکوک و ا/ت.
دارن قهوه میخورن.
اون لحظه یجوری شدم.
انگار کوک هم ازش خوشش اومده.
چون شکارش دخترای.
خوشگله.
و اینکه.
بهش اعتماد کنن.
دخترا.
پایان این پارت
شرط:
فالور:۱۳۰
لایک:۱۵
مطلب:۷
بچه ها شرط های پارت قبل رو.
نذاشتید.
ولی من گذاشتم واستون.
ولی باید شرط هارو بذارید.
تو بد دردسری گیر افتادم.
این اینجا چیکار میکنه.
اون یکی دختره فکر کنم ووستش هست.
استادمون معرفیشون کرد.
لارا و اون یکی دوستش ا/ت.
کوک*ویو
اون دختره که استاد معرفیش کرد ا/ت.
خیلی خوشگله.
لارا رفت پیش یکی از بچه ها نشست.
اسه ا/ت جا نبود.
که من کناری نداشتم.
گفتم
کوک:استاد ا/ت میتونه بیاد اینجا بشینه
استاد:کاملا موافقم،ا/ت تو می خوای بری اونحا
ا/ت:استاد واسم فرق نمیکنه اصلا.
کوک:(بعدشم اومد کنارم نشست گفتم)سلام خوش اومدی.
ا/ت:سلام اسمت چیه
کوک:من اسمم جانکوک.
ا/ت:اها پس مرسی جانکوک
بعدشم.
زنگ که خورد.
رفتیم بیرون.
همه مون.
من دوست دارم.
همه ی دخترا رو جذب خودم کنم و ولشون کنم.
ولی این دفعه این جوری نبود اصلا.
زنگ که خورد.
به ا/ت گفتم
کوک:شما بهم افتخار میدید تا اینکه بخوای با من قهوه بخوری
ا/ت:اره چرا که نه.
بعدشم رفتیم با هم قهوه خوردیم و کلی.
خوش گذشت.
جیمین*ویو
اون دختره ا/ت خیلی خوشگله.
اصلا قصد اینکه بهش تجاوز کنم.
رو ندارم.
چون این دفعه میخوام باهاش باشم.
داشتم.
دنبال ا/ت میگشتم.
که دیدم.
جانکوک و ا/ت.
دارن قهوه میخورن.
اون لحظه یجوری شدم.
انگار کوک هم ازش خوشش اومده.
چون شکارش دخترای.
خوشگله.
و اینکه.
بهش اعتماد کنن.
دخترا.
پایان این پارت
شرط:
فالور:۱۳۰
لایک:۱۵
مطلب:۷
بچه ها شرط های پارت قبل رو.
نذاشتید.
ولی من گذاشتم واستون.
ولی باید شرط هارو بذارید.
۲۵.۵k
۲۱ تیر ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.