ماه ابی
ماه ابی
پارت۳۷
ویو لنو:
دوروز بد:
به بدبختی از روی تخت بلند شدم و لباسام پوشیدم(عزیزانم واسه دلش گفت به بدبختی اره)با یه دست بچرو گرفته بود به یه دستم منو البته دستش دور کمرم حلقه کرده بود سثار ماشین شدم
+بدش به من
کوک جی هو داد بغلم
خونه:
روی کاناپه نشسته بودم کوک جی هو برد تو اتاق بد چن مین اومد کنارم نشست
-چیزی میخوری؟
+نه گشنم نیس
-امروز چیزی نخوردیا وایسا برات یچیز بیارم
رفت برام چیزکیک اورد البته نصفش
-بیا اینو بخور(اوک ولی خیلی چیز شدم🗿)
+چیوو دقیقا جناب جئون؟
-عزیز من اینو
اشاره ای به چیزکیک کرد
+ا.. اها حله
-مغزت از مغز من مریض تره انگار
+خیلی اصن
کمی ازش خوردم ادامش دیگه نتونستم بخورم و گذاشتمش کنار
-عهه چیشو خوردی الان؟
+ولم کن نمیتونم بخورم عه مگه زوره؟
-نه خب نیست
نیم ساعت بد:
کوک روی مبل حابش برد چون توی این دوروز نخابیده بود و مراقبم بود که صدای گریه از توی اتاق جی هو اومد هرجور بود رفتم تو اتاقش دیدم با کیوت ترین حالت داره گریه میکنه بغلش دادم و کمی تو بغلم تکونش دادم تا ساکت شد چشاش باز بود بد چن مین که نگام کرد یه لبخند زد وقتی میخندید شبیه کوک میشد انگار کوک کوچولو شده بود و توی بغلم بود که صدایی از پشتم اومد
-یاا تو اینجایی چارساعته دارم دنبالت میگردم
+ببخشیندا من تازه ۱٠ دقیقست اومدم
-خب اصن به من چه
اومد کنارم و چونش گذاشت رو شونم و به جی هو خیره شد بد چن مین جی هو به کوک لبخند زد
+اگه پسر بود اسمش میذاشتم کوک کوچولو
-چراااا
+چون وقتی میخنده خیلی شبیهته انگار کوچولو شدی اومدی تو بغلم
-عا ازون لحاز؟
+بله ازین لحاز
-خب دخترمونه دیگه به جفتمون رفته
سرم سمت کوک برگردوندم بد چن مین روشو سمتم برگردوند و کیص ارومی روی لبم گذاشت جی هو بیدار بود دلیلی نمیدیدم بزارمش توی اتاق
+بیا بریم پایین
-حدقل جی هو بده من
دادم بغل کوک جی هو رو رفتیم تو حال
-بد چیزا گفتی بهت شیر میدم
+شیرموز تو یخچال هست بردار بخور این شیر واسه بچست
-فقط یکمم
+نه
-ترخدااا(با قیافه کیوت)
+حالا بعدا
-الانن
+عهه ول کن توام
-باشه دارم برات
+اوک برو
-بگیر بچتو
+بچه من بچه توام..
به خودم اومدم دیدم جی هو توی بغلمه
+عه وا کوک
رفت تو اتاقمونو محکم درو بست
+الان من گناهم چیه این وسط
-گناهت اینه که یه بچه که قاتل همه شیرامن و به دنیا اوردی(از توی اتاق و با داد)
+سگ به زندگی
رفتم توی اتاقمون جی هو گذاشتم توی تختی که واسه خودش بودو توی اتاقمون بود رفتم سمت تخت مشترکمون دیدم رو دلش دراز کشیده و خابیده رفتم کنارش پراز کشیدم دستم زیر گردنش دراز کشیدم و سمت خودم کشیدمش
-ولم کن
+چرا سر چیزای کوچیکم قهر میکنی تو خودتم بچه بودیو از این شیرا خوردی
-طعمشو یادم رفته
+تف توی زندگی، مگه باید یادت باشه حتما
-من خب بازم میخام
دیدم بغض کرد
+نه نه بغض نکن بیا هرچقد میخای بخور
لبخند خرگوشی زد لباسم داد بالا یکی از چیزام و توی دستش گرفت و مک زد
یه ربع بد:
به سقف خیره شده بودم به خودم اومدم سرم سمت کوک برگردوندم دیدم خابش برده
+چقد این میگیره میخابه
لباسم دادم پایین پتو رومون کشیدم و خابیدیم
ادامش پارت بد-
پارت۳۷
ویو لنو:
دوروز بد:
به بدبختی از روی تخت بلند شدم و لباسام پوشیدم(عزیزانم واسه دلش گفت به بدبختی اره)با یه دست بچرو گرفته بود به یه دستم منو البته دستش دور کمرم حلقه کرده بود سثار ماشین شدم
+بدش به من
کوک جی هو داد بغلم
خونه:
روی کاناپه نشسته بودم کوک جی هو برد تو اتاق بد چن مین اومد کنارم نشست
-چیزی میخوری؟
+نه گشنم نیس
-امروز چیزی نخوردیا وایسا برات یچیز بیارم
رفت برام چیزکیک اورد البته نصفش
-بیا اینو بخور(اوک ولی خیلی چیز شدم🗿)
+چیوو دقیقا جناب جئون؟
-عزیز من اینو
اشاره ای به چیزکیک کرد
+ا.. اها حله
-مغزت از مغز من مریض تره انگار
+خیلی اصن
کمی ازش خوردم ادامش دیگه نتونستم بخورم و گذاشتمش کنار
-عهه چیشو خوردی الان؟
+ولم کن نمیتونم بخورم عه مگه زوره؟
-نه خب نیست
نیم ساعت بد:
کوک روی مبل حابش برد چون توی این دوروز نخابیده بود و مراقبم بود که صدای گریه از توی اتاق جی هو اومد هرجور بود رفتم تو اتاقش دیدم با کیوت ترین حالت داره گریه میکنه بغلش دادم و کمی تو بغلم تکونش دادم تا ساکت شد چشاش باز بود بد چن مین که نگام کرد یه لبخند زد وقتی میخندید شبیه کوک میشد انگار کوک کوچولو شده بود و توی بغلم بود که صدایی از پشتم اومد
-یاا تو اینجایی چارساعته دارم دنبالت میگردم
+ببخشیندا من تازه ۱٠ دقیقست اومدم
-خب اصن به من چه
اومد کنارم و چونش گذاشت رو شونم و به جی هو خیره شد بد چن مین جی هو به کوک لبخند زد
+اگه پسر بود اسمش میذاشتم کوک کوچولو
-چراااا
+چون وقتی میخنده خیلی شبیهته انگار کوچولو شدی اومدی تو بغلم
-عا ازون لحاز؟
+بله ازین لحاز
-خب دخترمونه دیگه به جفتمون رفته
سرم سمت کوک برگردوندم بد چن مین روشو سمتم برگردوند و کیص ارومی روی لبم گذاشت جی هو بیدار بود دلیلی نمیدیدم بزارمش توی اتاق
+بیا بریم پایین
-حدقل جی هو بده من
دادم بغل کوک جی هو رو رفتیم تو حال
-بد چیزا گفتی بهت شیر میدم
+شیرموز تو یخچال هست بردار بخور این شیر واسه بچست
-فقط یکمم
+نه
-ترخدااا(با قیافه کیوت)
+حالا بعدا
-الانن
+عهه ول کن توام
-باشه دارم برات
+اوک برو
-بگیر بچتو
+بچه من بچه توام..
به خودم اومدم دیدم جی هو توی بغلمه
+عه وا کوک
رفت تو اتاقمونو محکم درو بست
+الان من گناهم چیه این وسط
-گناهت اینه که یه بچه که قاتل همه شیرامن و به دنیا اوردی(از توی اتاق و با داد)
+سگ به زندگی
رفتم توی اتاقمون جی هو گذاشتم توی تختی که واسه خودش بودو توی اتاقمون بود رفتم سمت تخت مشترکمون دیدم رو دلش دراز کشیده و خابیده رفتم کنارش پراز کشیدم دستم زیر گردنش دراز کشیدم و سمت خودم کشیدمش
-ولم کن
+چرا سر چیزای کوچیکم قهر میکنی تو خودتم بچه بودیو از این شیرا خوردی
-طعمشو یادم رفته
+تف توی زندگی، مگه باید یادت باشه حتما
-من خب بازم میخام
دیدم بغض کرد
+نه نه بغض نکن بیا هرچقد میخای بخور
لبخند خرگوشی زد لباسم داد بالا یکی از چیزام و توی دستش گرفت و مک زد
یه ربع بد:
به سقف خیره شده بودم به خودم اومدم سرم سمت کوک برگردوندم دیدم خابش برده
+چقد این میگیره میخابه
لباسم دادم پایین پتو رومون کشیدم و خابیدیم
ادامش پارت بد-
۳۱.۴k
۱۵ شهریور ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۵)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.