part 31
شوگا:سلام
لیا:سلام(سرد)
هاری:مامانی ولم کن قفه شدم به حدا
شوگا:پوزخند😊
لیا:خنده داره(سرد و یکم داد)
شوگا:نه(بچم ترسید😧😧)
جیمین: سلام خوش اومدی داداش
شوگا:سلام ممنون
هاری:مامانی قزا نمیقوریم
لیا:چرا بیا بریم بخوریم
هاری:بابا هم بیاد
لیا:میاد
رفتن سر میز نشستن داشتن غذا میخوردن لیا هم به هاری غدا میداد که شوگا رو دید به هاری نگاه میکنه که جیمین گفت
جیمین:شوگا غذا تو بخور دیگه
شوگا:اوه
هاری:بابایی میقوام بقل تو غذا بقورم
لیا:مامانی بابا داره غذا میخوره اذیش میکنی
شوگا: نه نه اذیت نمیکنه
هاری:مامانی ترو قدا(کیوت)
لیا:خنده باشه
که شوگا هاری رو با ذوق میگره بقلش غذا میخورن
بعد غذا
امیدوارم خوشتون اومده باشه 💜💜💜💜
لیا:سلام(سرد)
هاری:مامانی ولم کن قفه شدم به حدا
شوگا:پوزخند😊
لیا:خنده داره(سرد و یکم داد)
شوگا:نه(بچم ترسید😧😧)
جیمین: سلام خوش اومدی داداش
شوگا:سلام ممنون
هاری:مامانی قزا نمیقوریم
لیا:چرا بیا بریم بخوریم
هاری:بابا هم بیاد
لیا:میاد
رفتن سر میز نشستن داشتن غذا میخوردن لیا هم به هاری غدا میداد که شوگا رو دید به هاری نگاه میکنه که جیمین گفت
جیمین:شوگا غذا تو بخور دیگه
شوگا:اوه
هاری:بابایی میقوام بقل تو غذا بقورم
لیا:مامانی بابا داره غذا میخوره اذیش میکنی
شوگا: نه نه اذیت نمیکنه
هاری:مامانی ترو قدا(کیوت)
لیا:خنده باشه
که شوگا هاری رو با ذوق میگره بقلش غذا میخورن
بعد غذا
امیدوارم خوشتون اومده باشه 💜💜💜💜
۵.۶k
۲۰ خرداد ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۲۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.