وقتی میفهمه حامله ای...
#استری_کیدز
#تک پارتی
با شنیدن صدای قلب دوقلو هات اشک تو چشمات موج میزد از طرفی خوشحال بودی
که داری مامان میشی
ولی ناراحت هم بودی میترسیدی
کسی که با تمام وجود دوستش داری
بچه تون رو نخواد
از تخت پایین اومدی و داشتی از بیمارستان بیرون میومدی و تا نیم ساعت بعد
به خونه رسیدی با دیدن شوهرت که داره با ذوق برات اشپزی میکنه
اشک دوباره تو چشمات موج میزد
واقعا واقعا میترسیدی بهش بگی
و اون جواب بده و بگه بچه رو نمیخواد
دیگه نتونستی جلوی بغضت رو بگیری مردت با دیدنت با صورتی نگران به سمتت اومد توی بغلش جات داد و ازت پرسید چیشده و دستشو گرفتی
و لب زدی*: من حامله هستم
و برگه هارو نشونش دادی اولش هیچ ریکشنی نشون نداد ولی با عشق نگاهت کرد تورو دوبار تو بغلش فرو برد و با ذوق لب زد_: عاشق تو و بچه هاتون هست
و شما دوتا صاحب یدون دختر و یدون پسر شدین
#تک پارتی
با شنیدن صدای قلب دوقلو هات اشک تو چشمات موج میزد از طرفی خوشحال بودی
که داری مامان میشی
ولی ناراحت هم بودی میترسیدی
کسی که با تمام وجود دوستش داری
بچه تون رو نخواد
از تخت پایین اومدی و داشتی از بیمارستان بیرون میومدی و تا نیم ساعت بعد
به خونه رسیدی با دیدن شوهرت که داره با ذوق برات اشپزی میکنه
اشک دوباره تو چشمات موج میزد
واقعا واقعا میترسیدی بهش بگی
و اون جواب بده و بگه بچه رو نمیخواد
دیگه نتونستی جلوی بغضت رو بگیری مردت با دیدنت با صورتی نگران به سمتت اومد توی بغلش جات داد و ازت پرسید چیشده و دستشو گرفتی
و لب زدی*: من حامله هستم
و برگه هارو نشونش دادی اولش هیچ ریکشنی نشون نداد ولی با عشق نگاهت کرد تورو دوبار تو بغلش فرو برد و با ذوق لب زد_: عاشق تو و بچه هاتون هست
و شما دوتا صاحب یدون دختر و یدون پسر شدین
۲۴۴
۰۱ مهر ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.