𝑷𝒂𝒓𝒕¹⁸
عشق زیبا (𝚜𝚌𝚑𝚘𝚗𝚎 𝙻𝚒𝚎𝚋𝚎) 𝑷𝒂𝒓𝒕¹⁸
از اتاق رفتم بیرون و یه حمومی رفتم چون امروز مرخصی داشتم تا ساعت ۱۰ موهامو خشک کردم و لباسم رو مرتب کردم ساعت ۱۰ شده بود وایی چقدر وقت گذشته رفتم سمت آشپزخونه داشتن غدا برای بی تی اس درست میکردن دیدم غذای دریایی درست میکنن آخه این همه نوع غذا دارن دریایی درست میکنن رفتم پیش آشپز گفتم: + ببخشید نوع غذای دیگه ای نمیخاین درس کنین آشپز: امروز میخوایم اینطوری درست کنیم بزارین به تنوع توش باشه من یه نوع غذای دیگه درست میکنم آشپز: باشه دست به کار شو . جیمین به غذای دریایی آلرژی داشت ( نداره آلرژی اینجا داره) چن نوع غذا درست کردم خسته شدم اومدن من ماسک زده بودم از دور نگاهش میکردم خیلی تغییر کرده بود رفتن یکی از اتاق های رستوران من نمیخواستم برم که آشپز گفت خودت غذا هایی رو درست کردی ببر آخه اینا چرا اینجوری میکنن . رفتم تو بقیه غذا ها رو گذاشتن جیمین نمی خورد با خودم گفتم آشپز دماغت سوخت نباید همیشه یک نوع غذا درست کنی رفتم جلو گفتم: + من غذا جدا درست کردم برا جناب پارک. منجیر: آه ممنون + خاهش میکنم که منجیر گفت: آههه از کجا میدونستی که جیمین به غذا دریایی حساسیت داره چون هیچکدوم از فن ها از این موضوع تا حالا نمیدونستن . همشون نگاه من کردن دستپاچه شدم گفتم: + احساس کردم اینطوری باشه چون هیچکدوم از غذا ها رو نمیخوردن و غذای دیگه ای هم درست کردیم . وای خدا از خیر سرم بگذر . کوک گفت: ÷ اسمت چیه؟ رئیس گفت: میا هست . اوففف خب نگفت ا/ت خودمم بهش از قبل گفتم . کوک گفت آها و غذاشون رو خوردن من رفتم نوشیدنی براشون بریزم رسیدم به جیمین قلبم تند میزد حواسم پرت شد که ریخت رو لباسش دستمال برداشتم و شروع کردم تمیز کردن یاد اونموقع ای که میخاستم شراب بریزم افتادم یه اشکی از چشام اومد که جیمین با داد گفت: _ چیکار کردی ها + ببخشید ببخشید حواسم نبود _ هههع حواست نبود خودت باید تمیزش کنی + ببخشید چشم.
چرا اینجوری شده اخلاقش تغییر کرده ......
لایک و فالو یادتون نره 🖇❤
از اتاق رفتم بیرون و یه حمومی رفتم چون امروز مرخصی داشتم تا ساعت ۱۰ موهامو خشک کردم و لباسم رو مرتب کردم ساعت ۱۰ شده بود وایی چقدر وقت گذشته رفتم سمت آشپزخونه داشتن غدا برای بی تی اس درست میکردن دیدم غذای دریایی درست میکنن آخه این همه نوع غذا دارن دریایی درست میکنن رفتم پیش آشپز گفتم: + ببخشید نوع غذای دیگه ای نمیخاین درس کنین آشپز: امروز میخوایم اینطوری درست کنیم بزارین به تنوع توش باشه من یه نوع غذای دیگه درست میکنم آشپز: باشه دست به کار شو . جیمین به غذای دریایی آلرژی داشت ( نداره آلرژی اینجا داره) چن نوع غذا درست کردم خسته شدم اومدن من ماسک زده بودم از دور نگاهش میکردم خیلی تغییر کرده بود رفتن یکی از اتاق های رستوران من نمیخواستم برم که آشپز گفت خودت غذا هایی رو درست کردی ببر آخه اینا چرا اینجوری میکنن . رفتم تو بقیه غذا ها رو گذاشتن جیمین نمی خورد با خودم گفتم آشپز دماغت سوخت نباید همیشه یک نوع غذا درست کنی رفتم جلو گفتم: + من غذا جدا درست کردم برا جناب پارک. منجیر: آه ممنون + خاهش میکنم که منجیر گفت: آههه از کجا میدونستی که جیمین به غذا دریایی حساسیت داره چون هیچکدوم از فن ها از این موضوع تا حالا نمیدونستن . همشون نگاه من کردن دستپاچه شدم گفتم: + احساس کردم اینطوری باشه چون هیچکدوم از غذا ها رو نمیخوردن و غذای دیگه ای هم درست کردیم . وای خدا از خیر سرم بگذر . کوک گفت: ÷ اسمت چیه؟ رئیس گفت: میا هست . اوففف خب نگفت ا/ت خودمم بهش از قبل گفتم . کوک گفت آها و غذاشون رو خوردن من رفتم نوشیدنی براشون بریزم رسیدم به جیمین قلبم تند میزد حواسم پرت شد که ریخت رو لباسش دستمال برداشتم و شروع کردم تمیز کردن یاد اونموقع ای که میخاستم شراب بریزم افتادم یه اشکی از چشام اومد که جیمین با داد گفت: _ چیکار کردی ها + ببخشید ببخشید حواسم نبود _ هههع حواست نبود خودت باید تمیزش کنی + ببخشید چشم.
چرا اینجوری شده اخلاقش تغییر کرده ......
لایک و فالو یادتون نره 🖇❤
۲۱.۵k
۲۶ آبان ۱۴۰۰
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.