پارت دوم دنیای دوستی منو و تو

صبح روز بعد :
سوجون : پسر زرنگ کلاس ما رو با دخترا نشست و برخاست داره کسر شأن پسر
نامجون : برا پیدا کردن فضول گزینه خوبیه
سوجون : جیززز کرایست خوب بود من خفه
ا،ت : صبح بخیر کیم نامجون
نامجون : صبح بخیر خانم امیدوارم شب خوبی رو صبح کرده باشی
ا،ت : شبی که با جزوه نوشتن شروع و پایان دا:م،شته باشه به نظرت خوبه
نامجون : بستگی داره به اینکه چقدر درس رو دوست داشته باشی
ا،ت : پس خوشاینده
جزوه اش رو روی نیز گذاشتم و برگشتم سمتش
ا،ت : از مال دخترا هم با سلیقه تر بود ممنونم بابتش
نامجون : خواهش میکنم تو از همه انقدر تعریف میکنی ؟
ا،ت : نمیدونم شاید فقط توییی
از اون روز به بعد تنها کسی که تونستم تو کلاس باهاش راحت باشم و ازش کمک بخوام همون پسر بود
یک ماه بعد :
همینجور که آهنگ میخوندم وارد دانشگاه شدم که یکدفعه خورد تو ذوقم
سئوک : ا،ت صبرکن
ا،ت : فکر نمی‌کنم انقدر باهم صمیمی باشیم که اسمم رو صدا کنید
سئوک : اون چطور میتونه صدا کنه پس منم میتونم
با دست به نامجون که داشت از کنارمون رد میشد اشاره زد
ادامه دارد ...