🌑🍷وقتی مافیا بود....🍷🌑 part :۳۳

؛بزارین ببینم (شروع کرد به معاینه ی ا.ت )
_چیشد دکتر
؛خیلی دارن به خودشون فشار میارن نباید چیزای سنگین بلند کنن تازه سه روز هستش که عمل کردن اینکه برن مسافرت یا جایی اشکالی ندارع اما به خودشون فشار نیارن زخمشون عفونت کرده
_اها بلع
؛و اینکه گفته بودم چیز های مقوی بخورن اما هنوز هم کم خونی دارن و ویتامین بدنشون کمه
_دکتر نمیخوره هرکار میکنم هی میگه میل ندارم
؛خانم ا.ت اگر نخورین حالتون بد میشه اگر میشه حتی به زور هم که شده بخورین
+باشه
؛من دیگه میرم
(رفت)
_دیدی دکتر گفت فشار نیار به خودت حالا بیا پانسمانتو ببندم بعدشم فیلم ترسناک میزارم ببینیم
+بش
(پانسمانشو با هزار بدبختی بست و رفتن پایین داشتن فیلم می‌دیدن )
+میگم کوک از لیا خبر نداری
_نه اون سرش با تهیونگ گرمه
+هوم ،آره..اوفف حوصلم سر رفت این خیلی چرت...جیغغغغغغ (پرید بغل کوک )مگه نگفتم انقد ترسناک نزار کوک من میترسم
_😂اوکی خفه شدم ا.ت به خودت فشار نیار باشه الان خاموش میکنم بریم توی جامون بابا کچلم کردی 😂
+بریممم
_بیا بغلم کیوت(بغلش کرد )
+اوم خب دیگه من میخوابم شب بخیر
_همچنین
پرش زمانی ساعت ۳نصف شب
ا.ت ویو:خیلی تشنم بود کوک گفته بود چیزی خواستم به اون بگم اما دیدم خستس خودم رفتم پایین آب بخورم که یهو برقا رفت
+جیغغغغغغ
_وای چیشده ا.ت
+کوک میترسم الان اون جنه توی فیلم منو میخوره
_(بغلش کرد )نترس خوشگلم جنه گوه میخوره بیاد تو و بخوره فقط خودم حق خوردنتو دارم بیا بریم بکپیم ساعت ۳نصف شبه یکم بخواب والا من از تو مریض ترم
+اوکی بریم اما فردا برام خوراکی میگیری فهمیدی ؟
_😂باشه بیا بریم
حمایت پلیز 🍷