زندگی مخفی پارت چهل یک
#زندگی_مخفی
پارت ۴۱
........فلش بک.....چهارسال پیش......
تهیونگ:جین هیونگگگگگ
جین:چیهههه
تهیونگ:بریم بازی ویدیو اییی
رزی:آره اوپا بریم
جیمین:هیونگگگ بریممم
جین:اگه بگم باشه میتونید مثل بچه ادم بازی میکنید و خواهشاً هوای جیمین رو داشته باشید
یونگی:بچه ها من بازی نمیکنم
نوبت منو بدید به جیمین
جیمین:مَنون هیونگ
یونگی:میشه کیوت بازی در نیاری
جیمین با این حرف یونگی زد زیر گریه
یونگی از سر مبل بلند شد و رفت کنارش نشست و شروع کرد حرف زدن:جیمینا ببخشید من من متاسفم
میدونی وقتی کیوت بازی درمیاری من قلبم دیگه تحمل نداره اوکی
ولی خب هرچقدر میخوای کیوت بازی درار
جیمین:یعنی کیوت بازی هامو دوست داری
یونگی:بلههه من عاشقشونمم
جیسو میره کنار یونگی و در گوشش زمزمه میکنه:حالا برید بازی کنید الان هم وقت اعترافاتت نیست
یونگی:هی نونا درست حرف بزن
جیمین حالا اشکاتو پاک کن و برو بازی کن
جیمین:چشم هیونگ
...................
پ.ن:خب توی فلش بک چهار سال قبل سن یونگی۱۹ ،جیمین ۱۵،تهیونگ ۲۳،جین ۲۸، جیسو ۲۵،رزی ۱۷ هستش
فقط گفتم برای اینکه قاطی نکنید حالا بریم ادامه
.....زمان حال.......
جیمین:یونگی هیونگ یه بار دیگه هم به من اعتراف کرده بود
یونگی:جیمین جان
میشه دو دقیقه خفه شی
ببخشیدا
جیسو:وای دلم واسه بچه بازیاتون تنگ شدههه
چرا اینقدر زود بزرگ شدید
جین:جیسو راست میگه
صدای در اومد
جیمین:من باز میکنم
جیمین پست آیفون وایساد
جیمین:بچه ها ریوجین و یجی و لیا و چریونگ اومدن
یونگی:چی
یونا تو خبر داشتی؟
یونا:نه خبر نداشتم
ولی انگار کار مهمی دارن که همشون اومدن
جیمین درو باز کن
اعضای ایتزی اومدن تو و همشون یه بغل دسته جمعی پنج تایی کردن و کلی حال همدیگرو گرفتن و ایناااا
یونگی:ایششش بسه دیگهههه
حالا دلیل اینکه اومدید اینجا چیه
ریوجین:خب
ما فهمیدیم که آسا با بلک پینک......
کوک:بله میدونم
ببخشیدا ولی دوست دختر سابق من بود
یجی:جئون جونگ کوک همون هکره
تو تو اینجا چیکار میکنی
تهیونگ:کوکی بعدا یادم بنداز راجب اون آسا ازت سوال بپرسم
و حالا بچه ها الان جونگ کوک توی تیم ماست اوکی
لیا:حالا اینا رو ول کنید
ما اومدیم اینجا که بگیم طوفان در راهه
جیمین:چی طوفان
کوک:استری کیدز درسته اونا قراره کاری کنن
چریونگ:درسته اونا قراره به ما حمله کنن
و از همین فردا شروع میکنن
کوک:فکر کنم همین امشب باید برگردم تا اطلاعات جمع کنم
پارت ۴۱
........فلش بک.....چهارسال پیش......
تهیونگ:جین هیونگگگگگ
جین:چیهههه
تهیونگ:بریم بازی ویدیو اییی
رزی:آره اوپا بریم
جیمین:هیونگگگ بریممم
جین:اگه بگم باشه میتونید مثل بچه ادم بازی میکنید و خواهشاً هوای جیمین رو داشته باشید
یونگی:بچه ها من بازی نمیکنم
نوبت منو بدید به جیمین
جیمین:مَنون هیونگ
یونگی:میشه کیوت بازی در نیاری
جیمین با این حرف یونگی زد زیر گریه
یونگی از سر مبل بلند شد و رفت کنارش نشست و شروع کرد حرف زدن:جیمینا ببخشید من من متاسفم
میدونی وقتی کیوت بازی درمیاری من قلبم دیگه تحمل نداره اوکی
ولی خب هرچقدر میخوای کیوت بازی درار
جیمین:یعنی کیوت بازی هامو دوست داری
یونگی:بلههه من عاشقشونمم
جیسو میره کنار یونگی و در گوشش زمزمه میکنه:حالا برید بازی کنید الان هم وقت اعترافاتت نیست
یونگی:هی نونا درست حرف بزن
جیمین حالا اشکاتو پاک کن و برو بازی کن
جیمین:چشم هیونگ
...................
پ.ن:خب توی فلش بک چهار سال قبل سن یونگی۱۹ ،جیمین ۱۵،تهیونگ ۲۳،جین ۲۸، جیسو ۲۵،رزی ۱۷ هستش
فقط گفتم برای اینکه قاطی نکنید حالا بریم ادامه
.....زمان حال.......
جیمین:یونگی هیونگ یه بار دیگه هم به من اعتراف کرده بود
یونگی:جیمین جان
میشه دو دقیقه خفه شی
ببخشیدا
جیسو:وای دلم واسه بچه بازیاتون تنگ شدههه
چرا اینقدر زود بزرگ شدید
جین:جیسو راست میگه
صدای در اومد
جیمین:من باز میکنم
جیمین پست آیفون وایساد
جیمین:بچه ها ریوجین و یجی و لیا و چریونگ اومدن
یونگی:چی
یونا تو خبر داشتی؟
یونا:نه خبر نداشتم
ولی انگار کار مهمی دارن که همشون اومدن
جیمین درو باز کن
اعضای ایتزی اومدن تو و همشون یه بغل دسته جمعی پنج تایی کردن و کلی حال همدیگرو گرفتن و ایناااا
یونگی:ایششش بسه دیگهههه
حالا دلیل اینکه اومدید اینجا چیه
ریوجین:خب
ما فهمیدیم که آسا با بلک پینک......
کوک:بله میدونم
ببخشیدا ولی دوست دختر سابق من بود
یجی:جئون جونگ کوک همون هکره
تو تو اینجا چیکار میکنی
تهیونگ:کوکی بعدا یادم بنداز راجب اون آسا ازت سوال بپرسم
و حالا بچه ها الان جونگ کوک توی تیم ماست اوکی
لیا:حالا اینا رو ول کنید
ما اومدیم اینجا که بگیم طوفان در راهه
جیمین:چی طوفان
کوک:استری کیدز درسته اونا قراره کاری کنن
چریونگ:درسته اونا قراره به ما حمله کنن
و از همین فردا شروع میکنن
کوک:فکر کنم همین امشب باید برگردم تا اطلاعات جمع کنم
۴.۴k
۲۳ خرداد ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.