•لذت انتقام • (port 12 ) ° فصل دوم °
•لذت انتقام • (port 12 ) ° فصل دوم °
{دو هفته بعد}
^ توی این دوهفته پلیس چند بار درخواست دیدار و بازپرسی از جونگ کوک رو داشت ، جونگ کوک هم برای اینکه اونا بهش شک نکنن هردفعه میرفت و یکجوری با جواب های سربالا میپیچوندشون و وقتی برمیگشت به سمت زیر زمین میرفت و عصبانیتش رو روی لت خالی میکرد . ^
# ویو مامان بزرگ ات #
ابان تقربیا دو هفته میشه که از نوه ام خبری نیست ، خیلی دلشوره گرفتم ، فکر میکردم این دوهفته که نیست حتما پیش هانوله . زنگ زدم به هانول.
× مکالمه ی تلفنی هانول و مامان بزرگ ات ×
هانول : بله
م ب : سلام هانول جان خوبی؟ من مامان بزرگ ات هستم
هانول : سلام خوب هستین بله شناختم ، چیزی شده ؟
م ب : نه چیز خواستی نشده ، فقط میخواستم ببینم ات خونه ی شماست؟
هانول : ات ؟ نه خونه ی ما نیست چطور؟
م ب : چ چی؟ خونه ی شما نیست پس این دو هفته کجا بوده؟
هانول : چی دوهفته خونه نیومده ؟ چرا ؟ الان میام اونجا
م ب : باشه فقط سریع باش ،منم الان به جناب جانگ هوسوک زنگ میزنم که بیاد.
هانول: باشه
+ پایان مکالمه +
ویو هانول
وای خدا یعنی چی که دوهفته یه خونه نیومده ،
کاشکی پیشش میموندم ،
نکنه جئون جانگ رئون پیداش کرده و بلایی سرش آورده ؟
نکنه .........یعنی جونگ کوک پیداش کرده ؟
نه نه هانول بد به دلت راه نده امیدوارم هیچکدومشون ات رو پیدا نکرده باشن .
خونه ی مامان بزرگ ات
جانگ هوسوک :..
ادامه دارد...
{دو هفته بعد}
^ توی این دوهفته پلیس چند بار درخواست دیدار و بازپرسی از جونگ کوک رو داشت ، جونگ کوک هم برای اینکه اونا بهش شک نکنن هردفعه میرفت و یکجوری با جواب های سربالا میپیچوندشون و وقتی برمیگشت به سمت زیر زمین میرفت و عصبانیتش رو روی لت خالی میکرد . ^
# ویو مامان بزرگ ات #
ابان تقربیا دو هفته میشه که از نوه ام خبری نیست ، خیلی دلشوره گرفتم ، فکر میکردم این دوهفته که نیست حتما پیش هانوله . زنگ زدم به هانول.
× مکالمه ی تلفنی هانول و مامان بزرگ ات ×
هانول : بله
م ب : سلام هانول جان خوبی؟ من مامان بزرگ ات هستم
هانول : سلام خوب هستین بله شناختم ، چیزی شده ؟
م ب : نه چیز خواستی نشده ، فقط میخواستم ببینم ات خونه ی شماست؟
هانول : ات ؟ نه خونه ی ما نیست چطور؟
م ب : چ چی؟ خونه ی شما نیست پس این دو هفته کجا بوده؟
هانول : چی دوهفته خونه نیومده ؟ چرا ؟ الان میام اونجا
م ب : باشه فقط سریع باش ،منم الان به جناب جانگ هوسوک زنگ میزنم که بیاد.
هانول: باشه
+ پایان مکالمه +
ویو هانول
وای خدا یعنی چی که دوهفته یه خونه نیومده ،
کاشکی پیشش میموندم ،
نکنه جئون جانگ رئون پیداش کرده و بلایی سرش آورده ؟
نکنه .........یعنی جونگ کوک پیداش کرده ؟
نه نه هانول بد به دلت راه نده امیدوارم هیچکدومشون ات رو پیدا نکرده باشن .
خونه ی مامان بزرگ ات
جانگ هوسوک :..
ادامه دارد...
۸.۶k
۰۵ مرداد ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱۷)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.