فیک جونگ کوک پارت ۲۸ (معشوقه)
ا.ت:گفتم که لازم نیست حالا هم برو/سوهیون:نه واسه چی بره ببخشید تهیونگ میشه مارو تا بار برسونی؟/تهیونگ:کجا مگه نمیخواستین بیاین کافه؟/سوهیون:چرا ولی الان میخوایم بریم بار!/تهیونگ:بار اونم دوتا دختر تنها این وقت شب!خطرناکه که!/سوهیون:نه تنها نیستیپم پسر عموی من اونجا منتظرمونه./تهیونگ:ا.ت مطمئنی که تو هم میخوای بری؟!/ا.ت:سوهیون مرقبمه نگرا نباش!/تهیونگ:باشه پس سوار شید./ما هم سوار شدیم بعد چند مین رسیدیم/سوهیون:ممنون تهیونگ/تهیونگ:مراقب خودتون باشید من همینجا هستم اگه مشکلی پیش اومد بهم بگین!/ا.ت:باشه خدافط/بعد هم رفتیم چقد آدم اینجا بود یهو دیدم سوهیون رفت پیش یه پسر منم دنبالش رفتم/سوهیون:ا.ت این پسرعمومه/ا.ت:سلام خوشبختم/اونم بهم سلام کرد پیش هم نشسته بودیم و اونا داشتن باهم حرف میزدن منم از ترس چسبیده بود به سوهیون یهو سوهیونگ گفت/سوهیون:عه ا.ت این جونگ کوک نیست؟/نگاهشو دنبال کردم و به جونگ کوک رسیدم یه پیرهن مشکی پوشیده بود که سه تا از دکمه هاش باز بود و یه زنجیر هم انداخته بود گردنش با سه تا گوشواره حلقه و یه حلقه کنار لبش البته حلقه کنار لبش رو همیشه داشت یه شلوار مشکی هم پوشیده بود(عکسشو گذاشتم)اینجوری خیلی خفن شده پنج شیش نفر هم پشت سرش دنبالش بودن دهنم باز مونده بود که یهو سوهیون گفت:ا.ت حواست کجاس ا.ت باتوعم ها/ا.ت:ها...چی...منو صدا زدی؟/سوهیون:ا.ت حواست کجاست!ولی خودمونیم ها جونگ کوک چقد خفن شده پس چرا موقع دانشگاه خودشو اینجور نمیکنه!خوش به حال زنش!/ا.ت:چی مگه جونگ کوک زن داره؟!/سوهیون:از برادرم، یادته که نامجونو میگم شنیدم که داشت میگفت قراره ازدواج کنه!/نمیدونم چرا وقتی اینو گفت حس کردم قلبم تیکه تیکه شد!یعنی چی یعنی میخواد ازدواج کنه پس چرا تهیونگ به من چیزی نگفت؟! اصلا به من چه من نباید از ازدواج اون ناراحت باشم من خودمم قراره ازدواج کنم !جونگ کوک نشسته سر یه میز افرادش هم کنارش سرپا ایستاده بودن بعد چند مین هم یه مرد با یه کت و شلوار با پنج شیش نفر اومد و روبه روی جونگ کوک نشست داشتن باهم حرف میزدن که یهو تلفن جونگ کوک زنگ خورد داشت با تلفنش حرف میزد که یهو سرشو با ترس و تعجب چرخوند و داشت اطرافشو نگاه میکرد انگار داشت دنبال کسی میگشت!/سوهیون:انگار جونگ کوک بدجور چشمتو گرفته که بهش اینجور زل زدی!صبر کن ببینم نکنه که تو از جونگ کوک خوشت میاد؟!وایی باورم نمیشه دیدی آخرش زیر زبونتو کشیدم بیرون!/ا.ت:نه بابا من اصلا جونگ کوک رو دوست ندارم تازه قراره چند وقت دیگه ازدواج کنم/سوهیون:واقعا پس چرا به من چیزی نگفتیییی ولی حیف شدا جونگ کوک هم خیلی خوشتیپه یعنی اون پسره که میخوای باهاش ازدواج کنی از جونگ کوک جذاب تره؟!......
۳.۶k
۰۲ آبان ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.