سناریو جین 💗
سومین 🌟یه چند روز بود جین باهام درست و حسابی رفتار نمیکرد اعضا هم همینطور شک کرده بودم امروز داشت می رفت بیرون برای همین با تاکسی دنبالش رفتم تا شک نکنه جین جلو یه بیمارستان معمولی ایستاد تعجب کردم جین که رفت داخل از خدمه خواستم سوابق جین رو برام بیارن یه پوشه ی خیلی سبک بود که کلا یه کاغذ توش بود نوشته بود
نام کیم سوکجین
نام بیماری سرطان قلب نیاز به اهدا
یه لحظه تو شک بودم که همون یه لحظه با اومدن جین به پایان رسید
جین💗 تو اینجا....
سومین🌟 بهم نگفتی بهم نگفتی چطور تونستی
جین💗 آروم باش الان که فهمیدی
سومین🌟 ازت متنفرم میدونستی میتونستم قلبم رو بهت بدم این قلب موقعی که تو نباشی به دردم نمیخوره
جین💗 زندگی تو از مال من مهمتره
سومین 🌟عوضی
جین💗 بیا بریم خونه
دستمو گرفت و برد تو ماشین دوست نداشتم باهاش حرف بزنم از طرفی دیگه نمیدونم چرا ولی دلم میخواست اون شیش تا الدنگ دیگه رو جر بدم که به من نگفتن رفتم تو اتاقم و بدون هیچ حرفی درو بستم با جیمین تماس گرفتم
جیمین🐥 سلام سومین
سومین🌟 سلام و درد بهم نگفتی جین یه همچین مریضیه مهمی داره
جیمین🐥 باشه خب الان زنگ زدی همینو بگی
سومین🌟 نه خیر اعضا رو جمع میکنیم خونت و میای دنبالم نباید جین چیزی بفهمه
جیمین🐥 هوفففف باشه تا ده دقیقه ی دیگه بیا پایین
سومین🌟 لباسامو عوض کردم معلوم بود بوی بیمارستان میداد آرایش نکردم حوصله نداشتم داشتم میرفتم بیرون که جین💗
کجا
سومین🌟میرم هوا بخورم بدون هیچ کلمه ی دیگه ای رفتم
توی خونه ی جیمین
نامجون🐨 دیوونه ای
سومین🌟 همین که گفتم امروز میرم قلبم رو اهدا میکنم به سوکجین
زینگگگگگ
گوشیه یونگی بود
یونگی🐈 الو سلام چی باشه باشه ممنون
یونگی 🐈بچه ها قلب پیدا شده جراحی برا نیم ساعت دیگه ای
سومین🌟 واقعا
یونگی🐈 آره
پایان
یونگی رو بعد میزارم
چرت شد ولی دستم شکست
پارت بعدی ۵ لایک
نام کیم سوکجین
نام بیماری سرطان قلب نیاز به اهدا
یه لحظه تو شک بودم که همون یه لحظه با اومدن جین به پایان رسید
جین💗 تو اینجا....
سومین🌟 بهم نگفتی بهم نگفتی چطور تونستی
جین💗 آروم باش الان که فهمیدی
سومین🌟 ازت متنفرم میدونستی میتونستم قلبم رو بهت بدم این قلب موقعی که تو نباشی به دردم نمیخوره
جین💗 زندگی تو از مال من مهمتره
سومین 🌟عوضی
جین💗 بیا بریم خونه
دستمو گرفت و برد تو ماشین دوست نداشتم باهاش حرف بزنم از طرفی دیگه نمیدونم چرا ولی دلم میخواست اون شیش تا الدنگ دیگه رو جر بدم که به من نگفتن رفتم تو اتاقم و بدون هیچ حرفی درو بستم با جیمین تماس گرفتم
جیمین🐥 سلام سومین
سومین🌟 سلام و درد بهم نگفتی جین یه همچین مریضیه مهمی داره
جیمین🐥 باشه خب الان زنگ زدی همینو بگی
سومین🌟 نه خیر اعضا رو جمع میکنیم خونت و میای دنبالم نباید جین چیزی بفهمه
جیمین🐥 هوفففف باشه تا ده دقیقه ی دیگه بیا پایین
سومین🌟 لباسامو عوض کردم معلوم بود بوی بیمارستان میداد آرایش نکردم حوصله نداشتم داشتم میرفتم بیرون که جین💗
کجا
سومین🌟میرم هوا بخورم بدون هیچ کلمه ی دیگه ای رفتم
توی خونه ی جیمین
نامجون🐨 دیوونه ای
سومین🌟 همین که گفتم امروز میرم قلبم رو اهدا میکنم به سوکجین
زینگگگگگ
گوشیه یونگی بود
یونگی🐈 الو سلام چی باشه باشه ممنون
یونگی 🐈بچه ها قلب پیدا شده جراحی برا نیم ساعت دیگه ای
سومین🌟 واقعا
یونگی🐈 آره
پایان
یونگی رو بعد میزارم
چرت شد ولی دستم شکست
پارت بعدی ۵ لایک
۹.۸k
۰۲ تیر ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۲۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.