دختر همسایمون برای مادرم تعریف میکرد که یه مدت خیلی بد می
دختر همسایمون برای مادرم تعریف میکرد که یه مدت خیلی بد میاره،مادرم بهش گفت هرروز صبح که میخوای از خونه بری بیرون “چهارقُل” رو بخون بعد برو….
چند روز بعد جلو در خونه دیدمش داره میره بیرون و میگه :قُل قُل قُل قُل….
گفتم چرا قُل قُل میکنی،جوش آوردی؟!!!
گفت نه مادرت گفت چهار قُل بخون..
:|
چند روز بعد جلو در خونه دیدمش داره میره بیرون و میگه :قُل قُل قُل قُل….
گفتم چرا قُل قُل میکنی،جوش آوردی؟!!!
گفت نه مادرت گفت چهار قُل بخون..
:|
۲.۰k
۰۴ شهریور ۱۳۹۳
دیدگاه ها (۸)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.