نظر فراموش نشه اکر نظر کم باشه پارت بعد و نمیزارم
❤︎❤︎❤︎❤︎❤︎❤︎❤︎❤︎❤︎❤︎❤︎
㋛︎بخاطر پول فروخته شدم ㋛︎
𝔓𝔞𝔯𝔱⁸
جونگ کوک:اون نمیخواست تو با کثیف بازی هات سرنوشتشو خراب کردی
جیمین:حالا بیخیال اون برای گذشته بود!
جونگ کوک:میدونستی خیلی آدم عوضی اشغالی هستی
جیمین: عاااا نشد دیگه عه من از تو دو سال بزرگ ترم یکم احترام بد نیست!
جونگ کوک:احترام هه ببین کی به کی میگه احترام تو اگه میخواستی کسی بهت احترام بزاره کثیف بازی نمیکردی!
جیمین: ده بار بهت گفتم به این نمیگن کثیف بازی بفهمم به این میگن خوشگذرونی!!
جونگ کوک: بنظر من کثیف بازی
جیمین:مهم نیست....حالا چیکار میکینی ا.ت و به من میدی؟
جونگ کوک:ببین تو نمیفهمی یا خودت رو به نفهمی میزنی!همین الان گفتمممم ا.ت برودتی نیست آقای پارک بفهمم من ا.ت به هیچ کس نمیدم مخصوصا توی عوضی
جیمین: برام مهم نیست که تو اجازه میدی یا نه میدونی که من راحت میتونم همین الان ازت بگیرم
جونگ کوک: هه تو که میتونی ازم بگیری جرا ازم اجازه گرفتی هوم؟
جیمین: میخواستم با رضایت خودت ا.ت و ازت بگیرم ولی میبینم که نمیدی
جونگ کوک:ببین آقای پاک عوضی ا.ت با یورا فرق داره فکر نکن میتونی ا.ت و مثل یورا ازم بگری!
جیمین: عه پس ا.ت و بیشتر از یورا دوست داری؟
جونگ کوک:اره خیلی هم دوسش دارم مشکلیه؟
جیمین:نه مشکلی نیست خیلی هم خوبه داستان خیلی هم جذاب میشه!
جونگ کوک: پس مراقب باش که بهش نزدیک نشی
جیمین: سعی میکنم!
جونگ کوک
گفت سعی میکنم میخواستم به تیر بهش بزنم ولی بخاطر اینکه ا.ت و اون محافظ های عوضیش نمیشد
جونگ کوک:سعی! سعی نکن
جیمین: اگر سعی نکنم مس چیکار کنم؟
جونگ کوک: نگاش نکن انگار اصلا وجود نداره
جیمین:عا نمیشه ا.ت انقدر جذاب که نمیشه نگاش نکنم
جونگ کوک:اسمشو به زبونت نیار
جیمین: پس جی بگم!
جونگ کوک:خانم کیم
جیمین:عیش اینکه خیلی رسمی میشه میدونی که بدم میاد با کسی رسمی صحبت کنم
جونگ کوک:این دیکه مشکل خودته...وسایل هاتو بردار برو تو اتاقت
جیمین: هی نمیشه که چون تو خونت هستم بهم دستور بدی
جونگ کوک:من بهت دستور ندادم فقط بهت گفتم رو تو اتاقت آقای پاک
جیمین:عا اگر دستور نیست میرم بای
جونگ کوک
بری دیگه بر نگردی...رفتم سمت اتاق ات تا بهش سر بزنم بینم داره چیکار میکنه....
ا.ت
تو بالکن بودم داشتم به آسمون نگاه میکردم که یکی وارد اتاق شد
جونگ کوک: ات؟
ا.ت:بله
جونگ کوک
رفتم تو اتاقش دیدم ات نیست صداش زدم دیدم تو بالکن رفتم پیشش....
ات:کارم داشتی؟
جونگ کوک:اره...نزدیک پسر عموم نشو
ا.ت:چرا؟
جونگ کوک:چون اون یه ادم عوضی امکان داره یه بلایی سرت بیاره...بخاطر خودت میگم
ا.ت:باش
جونگ کوک:خوبه... یکم که هوا خوردی بیا پایین
ا.ت:باش...
ᏢᏬᏒᏢᏝᎬ+ᏕᏝᎬᎬᏢ
㋛︎بخاطر پول فروخته شدم ㋛︎
𝔓𝔞𝔯𝔱⁸
جونگ کوک:اون نمیخواست تو با کثیف بازی هات سرنوشتشو خراب کردی
جیمین:حالا بیخیال اون برای گذشته بود!
جونگ کوک:میدونستی خیلی آدم عوضی اشغالی هستی
جیمین: عاااا نشد دیگه عه من از تو دو سال بزرگ ترم یکم احترام بد نیست!
جونگ کوک:احترام هه ببین کی به کی میگه احترام تو اگه میخواستی کسی بهت احترام بزاره کثیف بازی نمیکردی!
جیمین: ده بار بهت گفتم به این نمیگن کثیف بازی بفهمم به این میگن خوشگذرونی!!
جونگ کوک: بنظر من کثیف بازی
جیمین:مهم نیست....حالا چیکار میکینی ا.ت و به من میدی؟
جونگ کوک:ببین تو نمیفهمی یا خودت رو به نفهمی میزنی!همین الان گفتمممم ا.ت برودتی نیست آقای پارک بفهمم من ا.ت به هیچ کس نمیدم مخصوصا توی عوضی
جیمین: برام مهم نیست که تو اجازه میدی یا نه میدونی که من راحت میتونم همین الان ازت بگیرم
جونگ کوک: هه تو که میتونی ازم بگیری جرا ازم اجازه گرفتی هوم؟
جیمین: میخواستم با رضایت خودت ا.ت و ازت بگیرم ولی میبینم که نمیدی
جونگ کوک:ببین آقای پاک عوضی ا.ت با یورا فرق داره فکر نکن میتونی ا.ت و مثل یورا ازم بگری!
جیمین: عه پس ا.ت و بیشتر از یورا دوست داری؟
جونگ کوک:اره خیلی هم دوسش دارم مشکلیه؟
جیمین:نه مشکلی نیست خیلی هم خوبه داستان خیلی هم جذاب میشه!
جونگ کوک: پس مراقب باش که بهش نزدیک نشی
جیمین: سعی میکنم!
جونگ کوک
گفت سعی میکنم میخواستم به تیر بهش بزنم ولی بخاطر اینکه ا.ت و اون محافظ های عوضیش نمیشد
جونگ کوک:سعی! سعی نکن
جیمین: اگر سعی نکنم مس چیکار کنم؟
جونگ کوک: نگاش نکن انگار اصلا وجود نداره
جیمین:عا نمیشه ا.ت انقدر جذاب که نمیشه نگاش نکنم
جونگ کوک:اسمشو به زبونت نیار
جیمین: پس جی بگم!
جونگ کوک:خانم کیم
جیمین:عیش اینکه خیلی رسمی میشه میدونی که بدم میاد با کسی رسمی صحبت کنم
جونگ کوک:این دیکه مشکل خودته...وسایل هاتو بردار برو تو اتاقت
جیمین: هی نمیشه که چون تو خونت هستم بهم دستور بدی
جونگ کوک:من بهت دستور ندادم فقط بهت گفتم رو تو اتاقت آقای پاک
جیمین:عا اگر دستور نیست میرم بای
جونگ کوک
بری دیگه بر نگردی...رفتم سمت اتاق ات تا بهش سر بزنم بینم داره چیکار میکنه....
ا.ت
تو بالکن بودم داشتم به آسمون نگاه میکردم که یکی وارد اتاق شد
جونگ کوک: ات؟
ا.ت:بله
جونگ کوک
رفتم تو اتاقش دیدم ات نیست صداش زدم دیدم تو بالکن رفتم پیشش....
ات:کارم داشتی؟
جونگ کوک:اره...نزدیک پسر عموم نشو
ا.ت:چرا؟
جونگ کوک:چون اون یه ادم عوضی امکان داره یه بلایی سرت بیاره...بخاطر خودت میگم
ا.ت:باش
جونگ کوک:خوبه... یکم که هوا خوردی بیا پایین
ا.ت:باش...
ᏢᏬᏒᏢᏝᎬ+ᏕᏝᎬᎬᏢ
۴۱.۶k
۳۰ اسفند ۱۳۹۹
دیدگاه ها (۳۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.