🔸 شهادت رسول خدا (ص)
🔸 شهادت رسول خدا (ص)
🔹 در روایات اهل بیت علیهم السلام
۱- امام رضا علیه السلام فرمودند: والله هیچ یک از ما نیست مگر اینکه مقتول شهید است...[۱]
۲- امام حسن علیه السلام به اهل بیتشان فرمودند: من با سم از دنیا می روم، همان گونه که رسول الله از دنیا رفتند.[۲]
۳- سلیم بن قیس هلالی از عبدالله بن جعفر نقل می کند که رسول خدا (صلی الله علیه و آله) خطبه ای خواندند و فرمودند:
ای مردم! زمانی که من شهید شوم، علی أولی به نفس شماست، و زمانی که علی به شهادت برسد، فرزندم حسن أولی به نفس مؤمنین است.... پس علی بن ابی طالب (علیه السلام) ایستاد و در حالی که گریه می کرد، فرمود: پدر و مادرم فدایت ای پیامبر خدا! آیا کشته می شوی؟! حضرت فرمود: بله، به وسیله سم به شهادت می رسم، و تو با شمشیر کشته می شوی و محاسنت از خون سرت خضاب می شود...[۳]
۴- مرحوم عیاشی روایت کرده است که حسین بن منذر گوید: از امام صادق (علیه السلام) در مورد قول خداوند ﴿أفإن مات أو قتل إنقلبتم علی أعقابکم﴾ پرسیدم: آیا قتل بوده یا موت؟ فرمود: اصحابش کردند آن چه کردند (یعنی ایشان را به شهادت رساندند).[۴]
۵- عیاشی رضوان الله علیه عالم و مفسر بزرگ شیعه روایت کرده است:
عبد الصمد بن بشیر گوید که امام صادق علیه السلام فرمودند: میدانید پیامبر صلی الله علیه و آله درگذشت یا کشته شد. همانا خدا میفرماید: اگر وفات کند یا کشته شود، آیا به گذشتهتان بر میگردید؟ پس پیامبر صلی الله علیه و آله قبل از مرگ مسموم شد و همانا آن دو زن (عایشه و حفصه) به او سم خوراندند. راوی گوید: پس گفتیم که آن دو زن و پدرانشان بدترین مخلوقات خدایند.[۵]
۶- مرحوم علی بن یونس عاملی نباطی روایتی را از امام صادق علیه السلام نقل کرده که فرمود:
پیامبر (صلی الله علیه و آله) حفصه را آگاه کردند که پدرش (عمر) و ابوبکر امارت را غصب می کنند، حفصه این سر را برای عایشه فاش کرد و عایشه هم برای پدرش گفت و ابوبکر هم به عمر گفت. پس آن دو (ابوبکر و عمر) جمع شدند برای این که این امر زودتر اتفاق بیفتد، پیامبر را مسموم کنند[۶].
📚 منابع:
[۱]- عیون اخبار الرضا (علیه السلام)، جلد ۲، صفحه ۲۸۷، طبعة منشورات الشریف الرضی.
[۲]- الخرائج و الجرائح، جلد ۱، صفحه ۲۴۱.
[۳]- کتاب سلیم بن قیس الهلالی، صفحه ۳۶۲-۳۶۳، نشر الهادی.
[۴]- تفسیر العیاشی، جلد ۱، صفحه۲۲۴، ح۱۵۳.
[۵]- تفسیر العیاشی، جلد ۱، صفحه ۲۲۴.
[۶]- الصراط المستقیم إلی مستحقی التقدیم، جلد ۳، صفحه ۱۶۸.
🔹 در روایات اهل بیت علیهم السلام
۱- امام رضا علیه السلام فرمودند: والله هیچ یک از ما نیست مگر اینکه مقتول شهید است...[۱]
۲- امام حسن علیه السلام به اهل بیتشان فرمودند: من با سم از دنیا می روم، همان گونه که رسول الله از دنیا رفتند.[۲]
۳- سلیم بن قیس هلالی از عبدالله بن جعفر نقل می کند که رسول خدا (صلی الله علیه و آله) خطبه ای خواندند و فرمودند:
ای مردم! زمانی که من شهید شوم، علی أولی به نفس شماست، و زمانی که علی به شهادت برسد، فرزندم حسن أولی به نفس مؤمنین است.... پس علی بن ابی طالب (علیه السلام) ایستاد و در حالی که گریه می کرد، فرمود: پدر و مادرم فدایت ای پیامبر خدا! آیا کشته می شوی؟! حضرت فرمود: بله، به وسیله سم به شهادت می رسم، و تو با شمشیر کشته می شوی و محاسنت از خون سرت خضاب می شود...[۳]
۴- مرحوم عیاشی روایت کرده است که حسین بن منذر گوید: از امام صادق (علیه السلام) در مورد قول خداوند ﴿أفإن مات أو قتل إنقلبتم علی أعقابکم﴾ پرسیدم: آیا قتل بوده یا موت؟ فرمود: اصحابش کردند آن چه کردند (یعنی ایشان را به شهادت رساندند).[۴]
۵- عیاشی رضوان الله علیه عالم و مفسر بزرگ شیعه روایت کرده است:
عبد الصمد بن بشیر گوید که امام صادق علیه السلام فرمودند: میدانید پیامبر صلی الله علیه و آله درگذشت یا کشته شد. همانا خدا میفرماید: اگر وفات کند یا کشته شود، آیا به گذشتهتان بر میگردید؟ پس پیامبر صلی الله علیه و آله قبل از مرگ مسموم شد و همانا آن دو زن (عایشه و حفصه) به او سم خوراندند. راوی گوید: پس گفتیم که آن دو زن و پدرانشان بدترین مخلوقات خدایند.[۵]
۶- مرحوم علی بن یونس عاملی نباطی روایتی را از امام صادق علیه السلام نقل کرده که فرمود:
پیامبر (صلی الله علیه و آله) حفصه را آگاه کردند که پدرش (عمر) و ابوبکر امارت را غصب می کنند، حفصه این سر را برای عایشه فاش کرد و عایشه هم برای پدرش گفت و ابوبکر هم به عمر گفت. پس آن دو (ابوبکر و عمر) جمع شدند برای این که این امر زودتر اتفاق بیفتد، پیامبر را مسموم کنند[۶].
📚 منابع:
[۱]- عیون اخبار الرضا (علیه السلام)، جلد ۲، صفحه ۲۸۷، طبعة منشورات الشریف الرضی.
[۲]- الخرائج و الجرائح، جلد ۱، صفحه ۲۴۱.
[۳]- کتاب سلیم بن قیس الهلالی، صفحه ۳۶۲-۳۶۳، نشر الهادی.
[۴]- تفسیر العیاشی، جلد ۱، صفحه۲۲۴، ح۱۵۳.
[۵]- تفسیر العیاشی، جلد ۱، صفحه ۲۲۴.
[۶]- الصراط المستقیم إلی مستحقی التقدیم، جلد ۳، صفحه ۱۶۸.
۴.۷k
۲۵ آبان ۱۳۹۶
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.