عشق دوست داشتنی
عشق دوست داشتنی
۳- رفتم که آماده شم برای اولین جلسه ....
رفتم دم در اتاق رئیس و در زدم :
- کیه
- دستیار تون هستم جلسه دارین
- آمدم
رئیس آمد پرسید
- پسرم کجاست
- نمیدونم حتما کاری داشتن
- بریم تا جلسه شروع نشده
نشستیم جلسه داشت کم کم شروع میشد که پسر رئیس رسید
نشست؛ جلسه حدود دوساعتی طول کشید. بعد از پایان جلسه من و رئیس بیرون آمدیم به رئیس گفتم
- آقای جونگ کوک یک جلسه مهم با بزرگان یک شرکت دارن
- خب
- شما هم باید برین!!
- ساعت چند شروع میشه؟
- شروع این جلسه مهم از ساعت ۱۰:۳۰ تا ۱:۰۰ هست
- وایی من نمیتونم همراهش برم. یه قرارداد باید با یه شرکت ببندم اوممم ات میشه تو همراهیش کنی؟
اولش میخواستم بگم نه ولی بعد یکم فکر گفتم :
- باشه چشم
(خیلی خیلی معذرت میخوام یکم نه خیلی دیر شد ولی بفرماییییید) برای گذاشتن پارت بعدی ۸ تا لایک ❤️🔥توقع ام کمه ❤️🔥 مواظب زیبایی هاتون باشید فعلا خداحافظظظظ🤌🏻🤌🏻🫀
۳- رفتم که آماده شم برای اولین جلسه ....
رفتم دم در اتاق رئیس و در زدم :
- کیه
- دستیار تون هستم جلسه دارین
- آمدم
رئیس آمد پرسید
- پسرم کجاست
- نمیدونم حتما کاری داشتن
- بریم تا جلسه شروع نشده
نشستیم جلسه داشت کم کم شروع میشد که پسر رئیس رسید
نشست؛ جلسه حدود دوساعتی طول کشید. بعد از پایان جلسه من و رئیس بیرون آمدیم به رئیس گفتم
- آقای جونگ کوک یک جلسه مهم با بزرگان یک شرکت دارن
- خب
- شما هم باید برین!!
- ساعت چند شروع میشه؟
- شروع این جلسه مهم از ساعت ۱۰:۳۰ تا ۱:۰۰ هست
- وایی من نمیتونم همراهش برم. یه قرارداد باید با یه شرکت ببندم اوممم ات میشه تو همراهیش کنی؟
اولش میخواستم بگم نه ولی بعد یکم فکر گفتم :
- باشه چشم
(خیلی خیلی معذرت میخوام یکم نه خیلی دیر شد ولی بفرماییییید) برای گذاشتن پارت بعدی ۸ تا لایک ❤️🔥توقع ام کمه ❤️🔥 مواظب زیبایی هاتون باشید فعلا خداحافظظظظ🤌🏻🤌🏻🫀
۲.۵k
۲۶ اسفند ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.