p55(پارت آخر)

تهیونگ که از حرفای جونگ‌کوک شوکه شده بود گفت:
_فکر نمیکنی همه چیز داره سریع تر از حد معمول پیش می‌ره...؟
_تهیونگا این برنامه ها مال چند سال پیشن پس سریع نیست...
.
.
.
.
.
.
.
(سه ماه بعد،فرودگاه)
صدای اعلام پرواز توی بلندگو ها پخش شد:«پرواز شماره ی ۱۴۲، مقصد فرانسه-مارسی تا دقایقی دیگر پذیرای مسافران می باشد.»
الکس همون‌طور که به جونگ‌کوک و تهیونگ کمک میکرد چمدون هاشون رو ببرن گفت:
_لعنتی...دلم از همین الان براتون تنگ شده...
جونگ‌کوک خنده ای کرد و گفت:
_میتونی بیای بهمون سر بزنی! تازه ما ام میتونیم بیایم ببینیمت!
_میدونم ولی خب...سخته...باهاش کنار میام...
تهیونگ که داشت ساعتش رو چک میکرد گفت:
_پسرا زود باشین دیگه باید بریم...فکر کنم وقتشه خدافظی کنیم...
الکس جونگ‌کوک و تهیونگ رو توی آغوشش کشید و گفت:
_خیلی براتون خوشحالم...
.
.
.
جونگ‌کوک همون طوری که توی هواپیما نشسته بود و سرش رو روی شونه ی تهیونگ گذاشته بود گفت:
_عاشقتم هیونگی...
_منم همینطور جونگ‌کوکا...
"The end:)"
#BTS#ARMY#Namjoon#Jin#Suga#Jimin#Taehyung#Jungkook#Jhope#Army_forever#BTS_forever#Love_yourself#There_is_no_next_person##I_purple_you#Purple_ocean#The_biggest_boy_band_in_the_world#mood#love#fake#butter#INTJ#INFP#INFJ#ISTP#ISFP#ENFP#ENFJ#ENTJ#ESTJ#ENTP#INTP#KIM#JEON#RM#HOSEOK#K_POP#Tipe#mbti#hot#text#biyfriend#girlfriend#fake_love#fake#taekook
#بی‌تی‌اس#کیم‌تهیونگ#جئون‌جونگ‌کوک#کیم‌نامجون#کیم‌سوکجین#مین‌یونگی#جانگ‌هوسوک#پارک‌جیمین#بانی#جیهوپ#ار‌‌ام#شوگا#جین#ورلدوایدهندسام#کیپاپ#کره#کره‌جنوبی#ام‌بی‌تی‌ای#ارمی#باتر#داینامایت#موسیقی#پاپ#رپ#اپرا#ساکسیفون#فیک#تهکوک#کوکوی#یونمین#نامجین