p10
س:
از خجالت داشتم میرفتم زیر زمین کلا ب.د.نم چسبیده به بد.ن.ش بود هم حس خوب و هم حس خجل اور بود
س:ت تهیونگ
ته:بیبی؟
س:ب بسه ته
ته:چرا خوشت نمیاد
س:....
س:
چیزی نگفتم که منو ازخودش دور کرد و بهم خیره شد و پرسید:
ته:ببینم دوسم داری؟
س:این دیگه چه سوالیه
ته:جواب بده
س:ببین....ما هنوز ۳ روز نشده همدیگه رو بشناسیم پس کاملا نمیدونم
ته:....
س:تهیونگ قهر نکن اخه...
س:.
که با بو.س.ی.د.ن.ش حرفم تو دهنم موند که همون لحظه دستش به س.ی.ن.م خورد بعدش دیگه دستش رو برنداشت خودم رو ازش دور کردم
س:سوسک رو از اینجا ببر
س:
که با یه بشکن سوسکه نابود شد
ته:بیا یه شرطی بزاریم
س:چی
ته:تا شب اگه ثامر و شوگا نرن کاری باهات ندارم ولی اگه فقط دوتامونتنها شدیم باهام م.ی.خ.ا.ب.ی
س:هیچکدومممم
ته:پس الان میخوای؟
س:گفتم هیچکدوم
ته:نزدیک شدن_ داری دیوونممیکنی
س:....
ته:من حرفم رو زدمحالا خود دانی
س:نههه
ته:بوسیدن_(کوتاه)
س:ته
ته:(بوسیدن)
س:بس
ته:بوسیدن
س:.....
س:
هر چیمیگفتمزود می.ب.و.سید و میرفت عقب دیگه چیزی نگفتم)
ته:همیشه می.ب.و.س.مت
ثامر:بیاین ناهارررررر دیگههه چند بار بگم
س:برو تهیونگ بزا منمبیام
ته:باشه
س:
که رفتنی دوباره بغلمکردو لبم رو ل.ی.س زد رفت
س:اوففف خیلی پروئه
_
شوگا:چرا خیسی؟
ته:هیچ
شوگا:بگو
ته:هیچی
شوگا:ته
ثامر:تمومش کن
شوگا:اخه
ثامر:سسسس
س:اومدم
ثامر:خوش اومدی عزیزم
س:لبخند._..مرسی
س:
وقتی میخواستم بشینمرو صندلی نگاه خیره تهیونگ رو روی خودم دیدمکه همون زمانپرسید:
ته:امروز میری خونع ثامر؟
شوگا:نمدونم چطور
ته:همینجوری
شوگا:خبراییه
ثامر:خنده_
شوگا:گیج نگاهی_
ته:نمیدونم....
س:اهههه
ته: چیشدددد
کامنت:۳۰
لایک:۷۰
از خجالت داشتم میرفتم زیر زمین کلا ب.د.نم چسبیده به بد.ن.ش بود هم حس خوب و هم حس خجل اور بود
س:ت تهیونگ
ته:بیبی؟
س:ب بسه ته
ته:چرا خوشت نمیاد
س:....
س:
چیزی نگفتم که منو ازخودش دور کرد و بهم خیره شد و پرسید:
ته:ببینم دوسم داری؟
س:این دیگه چه سوالیه
ته:جواب بده
س:ببین....ما هنوز ۳ روز نشده همدیگه رو بشناسیم پس کاملا نمیدونم
ته:....
س:تهیونگ قهر نکن اخه...
س:.
که با بو.س.ی.د.ن.ش حرفم تو دهنم موند که همون لحظه دستش به س.ی.ن.م خورد بعدش دیگه دستش رو برنداشت خودم رو ازش دور کردم
س:سوسک رو از اینجا ببر
س:
که با یه بشکن سوسکه نابود شد
ته:بیا یه شرطی بزاریم
س:چی
ته:تا شب اگه ثامر و شوگا نرن کاری باهات ندارم ولی اگه فقط دوتامونتنها شدیم باهام م.ی.خ.ا.ب.ی
س:هیچکدومممم
ته:پس الان میخوای؟
س:گفتم هیچکدوم
ته:نزدیک شدن_ داری دیوونممیکنی
س:....
ته:من حرفم رو زدمحالا خود دانی
س:نههه
ته:بوسیدن_(کوتاه)
س:ته
ته:(بوسیدن)
س:بس
ته:بوسیدن
س:.....
س:
هر چیمیگفتمزود می.ب.و.سید و میرفت عقب دیگه چیزی نگفتم)
ته:همیشه می.ب.و.س.مت
ثامر:بیاین ناهارررررر دیگههه چند بار بگم
س:برو تهیونگ بزا منمبیام
ته:باشه
س:
که رفتنی دوباره بغلمکردو لبم رو ل.ی.س زد رفت
س:اوففف خیلی پروئه
_
شوگا:چرا خیسی؟
ته:هیچ
شوگا:بگو
ته:هیچی
شوگا:ته
ثامر:تمومش کن
شوگا:اخه
ثامر:سسسس
س:اومدم
ثامر:خوش اومدی عزیزم
س:لبخند._..مرسی
س:
وقتی میخواستم بشینمرو صندلی نگاه خیره تهیونگ رو روی خودم دیدمکه همون زمانپرسید:
ته:امروز میری خونع ثامر؟
شوگا:نمدونم چطور
ته:همینجوری
شوگا:خبراییه
ثامر:خنده_
شوگا:گیج نگاهی_
ته:نمیدونم....
س:اهههه
ته: چیشدددد
کامنت:۳۰
لایک:۷۰
۳۰.۲k
۲۰ اردیبهشت ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۵۰)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.