فیک توکیو ریونجرز پارت 30
سلام 🍁
نرو : با این وضعیت باید گریه کرد . هعی . گیر چه آدمایی افتادم .
یورو : ما هم نوعیم.
نرو : چه ربطی داره؟
یوری : تو خودتو آدم حساب میکنی؟
(دوستان توجه داشته باشید نرو گفت گیر چه آدم هایی افتادم. یورو گفت از یه نوعیم پس یورو و یوری آدمن نرو هم آدمه و یوری جان منظرش این بود تو آدم نیستی)
یوری : جنه جن .
نویسنده : ببند تو .
یوری : نوموخوام .
نویسنده : نبند به درک . خب ادامه ی داستان .
نرو:* میره سمت مایکی * میشه دمپایی قرض بگیرم.
مایکی : آره اما برا چی .
نرو مایکی رو براید استایل بلند
مایکی : هاه؟
میکنه میده دست دراکن .
نرو : یه دیقه اینو بگیر .
خلاصه نرو دمپایی مایکی رو برمیداره میوفته دنبال یوری و یورو حالا نرو بدو اون دو تا بدو .خلاصه بعد کلی کتک کاری و گاز گرفتنهم و ....(سانسور میکنم)بعد همه ی اینا بلاخره رسیدن خونه.
نرو : آخ... خسته شدم .
یورو : هعی ... خیلی بیشعوری منو میزنی؟ کات فور ایور
نرو : مرض درد زهر مار ...(چند تانیه بعد) ... گوه خوردم
یوری و یورو: نوش جونت
نرو : گهر نکنید براتون لباس خریدم
یورو : خو فدات شم چی میخواستی بم بدی؟
یوری : چقد زود خر شد
سه تا هودی ست گربه گرفت و بهشون داد .(اسلاید ۲)
یوری : عررر... من م...
یورو : مشکیه واس منه
یوری : گوه خوردم...
خلاصه هر کدوم پوشیدن رفتن تو اتاق کپیدن . نرو هم یه هودی سیاه با نوشته ی سفید تا بالای زانو پوشید و بدون شلوار (اسلاید ۳) (تو انیمه که باشی خوش هیکل و کلا خوشکل میشی اون موقع وقت پز دادنه که البته الان وقت پوشیدن لباسای خوشمل نرسیده ولی میرسه)
رفت داخل اتاق پذیرایی و جا انداخت و با مایکی و دراکن رو زمین خوابیدن .
نرو : نوای ... نوای ... نوای (تلفظ .noi.)*زمزمه*
همینجوری نوای رو زمزمه میکرد دراکن فهمید و جار رو برد کنارش و اونجا خوابید .
دراکن : چی میگی؟
نرو : هیچی ...
دراکن : پس چرا همش میگی نوای؟ یعنی چی؟
نرو : اسم کسیه.
دراکن : ...
دراکن چیزی نگفت یکم بعد خوابشون برد .
شب که شد نرو بیدار شد تا بره به مخفیگاه گنگ دارک مون خیلی آروم داشت میرفت که یهو یکی از پشت لباس بلندش کرد .
؟؟ : کجا میری؟
نرو : نی چان؟ ... بزارم زمین .
دراکن : خب ... داشتی کجا میرفتی این وقت شب ؟ الان برای دخترای هم سن تو خطرناکه
نرو اندر ذهن : اتفاقا برای دخترایی بر خلاف من خطرناکه من خودم ۱۲ میلیون آدم کشتم اگه ماسک و کلاهمو بزنم کسی نمیاد سمتم میفهمن فرمانده ی دارک مون م .
نرو : بو تو چه؟ بزار برم .
دراکن : تا نگی نمیزارم زمین
نرو : داشتم میرفتم مغازه هایپ بخرم (دروغ سگی)
دراکن : یخچال پر از انرژی زاست
نرو اندر ذهن : عه ... به باری پدصگ گفتم بزارشون زیر کاشی ها دراکن نمیزاره بخوریم برمیداره. 💢 خب نمیتونم هم نرم باید بهونه جور کنم .
نرو : عه خو بزار برم چند تا وسیله دیگه هم میخوام .
دراکن : خو ... رفتارت مشکوک نیست اما با عقل جور در نمیاد . دروغ گوی خوبی هستی ولی من میفهمم دروغ میگی.
نرو : خو ... یه کاری دارم زود برمیگردم ... بزار برم ... لطفا
دراکن : نع
نرو یکم وول میخوره اما نمیتونه دست دراکنو باز کنه.
دراکن : کجا میری؟
نرو : نمیخوام بگم فقط بزار برم
دراکن آهی میکشه و نرو رو میزاره زمین و مچ دستشو میگیره و با یه دستبند(ایده ی دیگه ای نداشتم چه بگویم )دست خودشو به دست نرو میبنده و میگیره میخوابه .
نرو : ها؟
دراکن : اول بهم بگو کجا میری یا باهات میام یا میخوابیم
نرو: اولی نمیشه دومی که عمرااااااااا سومی هم نه گزینه ی چهارم خودم تنها میرم
دراکن : پس بخواب
نرو اند ذهن : این چه منتقیه چرا اینقدر منتقیه ؟ نمیخوام بهش بگم نه اما خو نه اصلا امکان نداره فک کن بفهمه من ۱۲ میلیون آدم کشتم یه قاتل مازوخیسم روانی . هعی .
نرو : ...
نرو از اونجایی که راهی نداره کپه مرگشون میزاره و ....
یاح یاح یاح یاح
کرم ریزی.
خو بچه ها فردا اول مهره من ازم گوشی گرفته میشه تا تابستان سال بعد و فقط بعضیوقت ها میتونم گوشیمو چک کنم که باید بگم شاید هفته ای یکی دو پارت بدم شایدم یک هفته اصلا آنلاین نشدم دیگه ببخشید
فعلا پایان این پارت بای بای❤️🩹
داش گفتم بای به چی نگا میکنی؟
برو دیگه💢🌀
نرو : با این وضعیت باید گریه کرد . هعی . گیر چه آدمایی افتادم .
یورو : ما هم نوعیم.
نرو : چه ربطی داره؟
یوری : تو خودتو آدم حساب میکنی؟
(دوستان توجه داشته باشید نرو گفت گیر چه آدم هایی افتادم. یورو گفت از یه نوعیم پس یورو و یوری آدمن نرو هم آدمه و یوری جان منظرش این بود تو آدم نیستی)
یوری : جنه جن .
نویسنده : ببند تو .
یوری : نوموخوام .
نویسنده : نبند به درک . خب ادامه ی داستان .
نرو:* میره سمت مایکی * میشه دمپایی قرض بگیرم.
مایکی : آره اما برا چی .
نرو مایکی رو براید استایل بلند
مایکی : هاه؟
میکنه میده دست دراکن .
نرو : یه دیقه اینو بگیر .
خلاصه نرو دمپایی مایکی رو برمیداره میوفته دنبال یوری و یورو حالا نرو بدو اون دو تا بدو .خلاصه بعد کلی کتک کاری و گاز گرفتنهم و ....(سانسور میکنم)بعد همه ی اینا بلاخره رسیدن خونه.
نرو : آخ... خسته شدم .
یورو : هعی ... خیلی بیشعوری منو میزنی؟ کات فور ایور
نرو : مرض درد زهر مار ...(چند تانیه بعد) ... گوه خوردم
یوری و یورو: نوش جونت
نرو : گهر نکنید براتون لباس خریدم
یورو : خو فدات شم چی میخواستی بم بدی؟
یوری : چقد زود خر شد
سه تا هودی ست گربه گرفت و بهشون داد .(اسلاید ۲)
یوری : عررر... من م...
یورو : مشکیه واس منه
یوری : گوه خوردم...
خلاصه هر کدوم پوشیدن رفتن تو اتاق کپیدن . نرو هم یه هودی سیاه با نوشته ی سفید تا بالای زانو پوشید و بدون شلوار (اسلاید ۳) (تو انیمه که باشی خوش هیکل و کلا خوشکل میشی اون موقع وقت پز دادنه که البته الان وقت پوشیدن لباسای خوشمل نرسیده ولی میرسه)
رفت داخل اتاق پذیرایی و جا انداخت و با مایکی و دراکن رو زمین خوابیدن .
نرو : نوای ... نوای ... نوای (تلفظ .noi.)*زمزمه*
همینجوری نوای رو زمزمه میکرد دراکن فهمید و جار رو برد کنارش و اونجا خوابید .
دراکن : چی میگی؟
نرو : هیچی ...
دراکن : پس چرا همش میگی نوای؟ یعنی چی؟
نرو : اسم کسیه.
دراکن : ...
دراکن چیزی نگفت یکم بعد خوابشون برد .
شب که شد نرو بیدار شد تا بره به مخفیگاه گنگ دارک مون خیلی آروم داشت میرفت که یهو یکی از پشت لباس بلندش کرد .
؟؟ : کجا میری؟
نرو : نی چان؟ ... بزارم زمین .
دراکن : خب ... داشتی کجا میرفتی این وقت شب ؟ الان برای دخترای هم سن تو خطرناکه
نرو اندر ذهن : اتفاقا برای دخترایی بر خلاف من خطرناکه من خودم ۱۲ میلیون آدم کشتم اگه ماسک و کلاهمو بزنم کسی نمیاد سمتم میفهمن فرمانده ی دارک مون م .
نرو : بو تو چه؟ بزار برم .
دراکن : تا نگی نمیزارم زمین
نرو : داشتم میرفتم مغازه هایپ بخرم (دروغ سگی)
دراکن : یخچال پر از انرژی زاست
نرو اندر ذهن : عه ... به باری پدصگ گفتم بزارشون زیر کاشی ها دراکن نمیزاره بخوریم برمیداره. 💢 خب نمیتونم هم نرم باید بهونه جور کنم .
نرو : عه خو بزار برم چند تا وسیله دیگه هم میخوام .
دراکن : خو ... رفتارت مشکوک نیست اما با عقل جور در نمیاد . دروغ گوی خوبی هستی ولی من میفهمم دروغ میگی.
نرو : خو ... یه کاری دارم زود برمیگردم ... بزار برم ... لطفا
دراکن : نع
نرو یکم وول میخوره اما نمیتونه دست دراکنو باز کنه.
دراکن : کجا میری؟
نرو : نمیخوام بگم فقط بزار برم
دراکن آهی میکشه و نرو رو میزاره زمین و مچ دستشو میگیره و با یه دستبند(ایده ی دیگه ای نداشتم چه بگویم )دست خودشو به دست نرو میبنده و میگیره میخوابه .
نرو : ها؟
دراکن : اول بهم بگو کجا میری یا باهات میام یا میخوابیم
نرو: اولی نمیشه دومی که عمرااااااااا سومی هم نه گزینه ی چهارم خودم تنها میرم
دراکن : پس بخواب
نرو اند ذهن : این چه منتقیه چرا اینقدر منتقیه ؟ نمیخوام بهش بگم نه اما خو نه اصلا امکان نداره فک کن بفهمه من ۱۲ میلیون آدم کشتم یه قاتل مازوخیسم روانی . هعی .
نرو : ...
نرو از اونجایی که راهی نداره کپه مرگشون میزاره و ....
یاح یاح یاح یاح
کرم ریزی.
خو بچه ها فردا اول مهره من ازم گوشی گرفته میشه تا تابستان سال بعد و فقط بعضیوقت ها میتونم گوشیمو چک کنم که باید بگم شاید هفته ای یکی دو پارت بدم شایدم یک هفته اصلا آنلاین نشدم دیگه ببخشید
فعلا پایان این پارت بای بای❤️🩹
داش گفتم بای به چی نگا میکنی؟
برو دیگه💢🌀
۶.۳k
۳۱ شهریور ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۳۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.