پارت ۷ من خیانت نکردم
داهیون :سلام خره من اا تو گریه کردی
ات:بدون هیچ حرفی داهیون رو بغل کردم
داهیون :ات چیزی شده
ات:اره یه چیزی میخوام
داهیون جانم بگو ؟
ات :میشه اول بریم تو
با داهیون رفتیم تو و روی مبل نشستیم
داهیون: جانم ات چی کارم داشتی
ات:اون دوستت که وکیل بود هنوز باهاش در ارتباطی ؟
داهیون :اره چطور
ات:(کل قضیه رو براش تعریف کرد )
داهیون :ات مطمئنی جونگ کوک این کارو کرده جونگ کوک از خودش بیشتر تو رو دوست داشت
ات: ما درمورد این آقا اشتباه فکر میکردیم
داهیون :خب الان میخوای چیکار کنی مطمئنی که میخوای ازش طلاق بگیری بعد از این طلاق گرفتی میخوای چیکار کنی بچه هات چی میشن ات منطقی فکر کن
ات:داهیون این بهترین کاره
وقتی ازش طلاق گرفتم میرم امریکا و بچه هام و اونجا بزرگ میکنم شاید کار سختی باشه ولی باید این کارو بکنم
داهیون:هر تصمیمی که بگیری من پشتتم
ات:مرسی که هستی
داهیون: خواهش میکنم که انقدر خوبم
ات:اعتماد به سقفت بالا پشت بوم داشت پرواز میکرد
داهیون: اره فرستادمش بالا پشت بوم تا چشت دراد
ات:گگگگگگگگ
(فلش بک به روز دادگاه)
با داهیون سوار ماشین شدیم و به سمت دادگاه حرکت کردیم و رفتیم اونجا جونگ کوک بغل جیمین وایساده بود باورم نمیشه جونگ کوک انقدر گریه کرده بود که زیر چشاش گود افتاده بود
جیمین تا منو دید اومد سمتم
جیمین:سلام ات
ات:سلام جیمین
جیمین: ات میشه تا دادگاه شروع نشده یه لحظه بیای کارت دارم
ات:اره
با جیمین به سمت صندلی توی حیاط دادگاه حرکت کردیم
ات:جانم جیمین کارم داشتی
جیمین :ات میخواستم درمورد یه چیزی باهات صحبت کنم
ات:جانم
جیمین :ات جونگ کوک از وقتی که تو رفتی همش ..............
خماری😎
ادمین خوشملتون: بچه ها شاید فردا نتونم پارت بنویسم بخاطر همین اینو نوشتم اگه حال داشتن یه پارت دیگه میزارم دوستون دارم موچبه کله هاتون
#فیک
#جونگ کوک
#بی تی اس
#فیک -بی تی اس
#فیک -جونگ کوک
ات:بدون هیچ حرفی داهیون رو بغل کردم
داهیون :ات چیزی شده
ات:اره یه چیزی میخوام
داهیون جانم بگو ؟
ات :میشه اول بریم تو
با داهیون رفتیم تو و روی مبل نشستیم
داهیون: جانم ات چی کارم داشتی
ات:اون دوستت که وکیل بود هنوز باهاش در ارتباطی ؟
داهیون :اره چطور
ات:(کل قضیه رو براش تعریف کرد )
داهیون :ات مطمئنی جونگ کوک این کارو کرده جونگ کوک از خودش بیشتر تو رو دوست داشت
ات: ما درمورد این آقا اشتباه فکر میکردیم
داهیون :خب الان میخوای چیکار کنی مطمئنی که میخوای ازش طلاق بگیری بعد از این طلاق گرفتی میخوای چیکار کنی بچه هات چی میشن ات منطقی فکر کن
ات:داهیون این بهترین کاره
وقتی ازش طلاق گرفتم میرم امریکا و بچه هام و اونجا بزرگ میکنم شاید کار سختی باشه ولی باید این کارو بکنم
داهیون:هر تصمیمی که بگیری من پشتتم
ات:مرسی که هستی
داهیون: خواهش میکنم که انقدر خوبم
ات:اعتماد به سقفت بالا پشت بوم داشت پرواز میکرد
داهیون: اره فرستادمش بالا پشت بوم تا چشت دراد
ات:گگگگگگگگ
(فلش بک به روز دادگاه)
با داهیون سوار ماشین شدیم و به سمت دادگاه حرکت کردیم و رفتیم اونجا جونگ کوک بغل جیمین وایساده بود باورم نمیشه جونگ کوک انقدر گریه کرده بود که زیر چشاش گود افتاده بود
جیمین تا منو دید اومد سمتم
جیمین:سلام ات
ات:سلام جیمین
جیمین: ات میشه تا دادگاه شروع نشده یه لحظه بیای کارت دارم
ات:اره
با جیمین به سمت صندلی توی حیاط دادگاه حرکت کردیم
ات:جانم جیمین کارم داشتی
جیمین :ات میخواستم درمورد یه چیزی باهات صحبت کنم
ات:جانم
جیمین :ات جونگ کوک از وقتی که تو رفتی همش ..............
خماری😎
ادمین خوشملتون: بچه ها شاید فردا نتونم پارت بنویسم بخاطر همین اینو نوشتم اگه حال داشتن یه پارت دیگه میزارم دوستون دارم موچبه کله هاتون
#فیک
#جونگ کوک
#بی تی اس
#فیک -بی تی اس
#فیک -جونگ کوک
۲۱.۷k
۲۸ اردیبهشت ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۷)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.