جیمین و دخترا پارت ۲۲❤
خوشبختانه به موقع رسیدیم سر کلاس ، رفتم که پیش اولیای بچه ها بشینم همین که نشستم دیدم دارن خیلی جدی نگام میکنن، یکیشون گقت % شما اقای پارک جیمین هستین؟ اوف دوباره شروع شد وایی یادم رفته ماسک بزنم * نه من پارک جیمین نیستم % اخه خیلی شبیهشین * ممنون همه میگن اوف بخیر گذشت . . چرا کلاسشون تموم نمیشع باید زود بریم ، رفتم تو اتاق تمرین که دیدم کاپلی دارن میقرصن رزا با یه پسر و رزی با یه پسر ، نمیدونم چرا انقدر حساس شدم ولی اصلا دلم نمی خواست کسی جز من به دخترا نگاه کنه ، از این حرکتشون اصلا خوشم نیومد. * سلام ، ام من میتونم رزی و رزا رو ببرم ، کار واجبی دارم باید زود برسیم ^ اخه تمرین بچه ها هنوزمونده باید سرد کنن * من خیلی عجله دارم میشه رزا و رزی زودتر سرد کنن ^ باشه این جلسه ایرادی نداره * ممنون
۱۰.۴k
۲۱ بهمن ۱۴۰۰
دیدگاه ها (۱۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.