پارت 1 سرنوشت متفاوت
#رزی
توی شرکت جاسوسی (ای تی)(AT) سر پستم بودم و داشتم کارم را انجام میدادم که از بلنگو اعلام کردن:رزی چه یونگ به دفتر آقای مین یونگی بیایند. رفتم دفتر آقای مین
#یونگی
عصر بخیر خانم چه یونگ
-عصر بخیر آقای مین
-براتون خبر خوبی دارم . شما به یک ماموریت خیلی مهم میروید.
#رزی
بله آقای مین
-فقط چند ساعت دیگر پرونده ماموریت را به دفترتون میفرستم.
-چشم ممنون
رفتم تو دفتر منتظر پرونده شدم. توی دفترم بودم و قهوه میخوردم که یک نفر در زد و آمد تو دفتر گفت: سلام من پارک جیمین هستم و آقای مین به من درباره پرونده گفتن . پایان پارت 1
(عکس پرونده را میزارم )
بای لاوام💜
توی شرکت جاسوسی (ای تی)(AT) سر پستم بودم و داشتم کارم را انجام میدادم که از بلنگو اعلام کردن:رزی چه یونگ به دفتر آقای مین یونگی بیایند. رفتم دفتر آقای مین
#یونگی
عصر بخیر خانم چه یونگ
-عصر بخیر آقای مین
-براتون خبر خوبی دارم . شما به یک ماموریت خیلی مهم میروید.
#رزی
بله آقای مین
-فقط چند ساعت دیگر پرونده ماموریت را به دفترتون میفرستم.
-چشم ممنون
رفتم تو دفتر منتظر پرونده شدم. توی دفترم بودم و قهوه میخوردم که یک نفر در زد و آمد تو دفتر گفت: سلام من پارک جیمین هستم و آقای مین به من درباره پرونده گفتن . پایان پارت 1
(عکس پرونده را میزارم )
بای لاوام💜
۵.۸k
۰۴ تیر ۱۴۰۰
دیدگاه ها (۵)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.