Simple life in seoul
Simple life in seoul
Part 7
هرکاری کردم خابم نبرد ته سونگم ک عین فرشته ها خابیده بود.. یه ربع همینطوری با گوشیم ور رفتم ک دیدم فایده نداره...یه زور سوار ویلچر شدم و رفتم بیرون و از پرستار یکم درخواست خوراکی کردم
هه سو: ببخشید اینجا بوفه ای چیزی داره؟
پرستار: بله خانم.. بزارید ببرمتون..
بردم بوفه و کیک شکلاتی با قهوه سفارش دادم.. بعد 5 مین اورد..وایییی مزه بهشت میدادددد.. خلاصه همشو خوردم و دوباره برا ته سونگ قهوه و کیک خریدم..اگ از اول میگرفتم سرد میشد.. رفتم تو اتاق.. امروز دیگ میتونستم برم دانشگاه و این خیلی خووب بوددد.. دلم واسه دخترا اندازه مورچه شده بود و تحمل نداشتم.. دیگ بهتر بود ته سونگو بیدار کنم
هه سو: ته سونگاااااا(با داد)
ته سونگ: یاااااا... گرخیدممم...
هه سو: برو صبونه بخور رو میزه.. من چیکار کنم لباس ندارمم
ته سونگ: خونتون با ماشین چقد فاصله داره؟
هه سو: 15 مین
ته سونگ: از اونجایی ک همراه لباسای دخترونه ب دخترا پسرونه هم میدن نگه داشتی؟
هه سو: اره..
ته سونگ: پس بریم خونتون
حاضر شدمو رفتیم خونم..لباسارو بهش دادم و خودمم اماده شدم.. هنوز 25 مین وق داشتم پس یکم موهامو حالت دادم و یکوچولو آرایش کردم
با ته سونگ راه افتادیم و وقتی باهم از یه ماشین پیاده شدیم و اون ویلچرمو هل میداد پچ پچ ها شروع شد.. با خجالت سرمو پایین انداختمو رفتیم تو کلاس.. صدای جیغ کانگ هو و می هی کل سالونو پر کرد و جوری پریدیم بغل هم انگار صد سال همو ندیدیم.. همش 3 روز از هم دور بودیم:/شروع کردیم حرف زدن و کلی بخاطر ته سونگ و ویلچر سوال پیچ شدم
کانگ هو: یروز بهم دیگه میرسین
هه سو: چی میگیییییی... من... ته سونگ؟ خداییییی؟
ته سونگ یه نیشخند بهم زد ک انگار میگف داره دروغ میگه بابا
می هی: از لبخندای ته سونگ معلومه
هردوشون گونمو بوسیدن و بردنم رو میزم...
«پرش زمانی به 1 هفته بعد»
دیگه پاهام خوب شده بود و واقعا دلم واسه راه رفتن تنگ شده بود.. ولی دکتر گف زانوم آسیب دیده پس باید مراقب باشم..یه دوش 20دیقه ای گرفتم و اومدم بیرون..موهامو خشک کردم و از لوازم پوستیم استفاده کردم..من ب طرز باور نکردنی ای وسایل پوستی داشتم بعدم یه آرایش ملیح کردم... و شلوار طوسی با ی کراپ سفید و یه کت بنفش پوشیدم و کیف کوچولوی مشکیمو انداختم(عکس استایلشو میزارم) یکم به موهای لختم شیر مو زدم و سوییچ رو برداشتم و رفتم..قرار بود بریم اون کافه ای ک من میمردم براش... همیشه میرفتیم اونجا و یجورایی مشتری همیشگیش بودیم.. بعد 30 مین رسیدم.. دخترا واقعا استایل های خاصی داشتن.. صب کن ببینم.. اون چرا اینجاسسسس؟
وااای...
هه سو: این اینجا چیکار میکنهه
می هی: ساکتت..نمیدونیم
استایل اول: هه سو.... استایل دوم: می هی.... استایل سوم: کانگ هو... بقیه عکسا هم ماله اتاق هه سو عه..
Part 7
هرکاری کردم خابم نبرد ته سونگم ک عین فرشته ها خابیده بود.. یه ربع همینطوری با گوشیم ور رفتم ک دیدم فایده نداره...یه زور سوار ویلچر شدم و رفتم بیرون و از پرستار یکم درخواست خوراکی کردم
هه سو: ببخشید اینجا بوفه ای چیزی داره؟
پرستار: بله خانم.. بزارید ببرمتون..
بردم بوفه و کیک شکلاتی با قهوه سفارش دادم.. بعد 5 مین اورد..وایییی مزه بهشت میدادددد.. خلاصه همشو خوردم و دوباره برا ته سونگ قهوه و کیک خریدم..اگ از اول میگرفتم سرد میشد.. رفتم تو اتاق.. امروز دیگ میتونستم برم دانشگاه و این خیلی خووب بوددد.. دلم واسه دخترا اندازه مورچه شده بود و تحمل نداشتم.. دیگ بهتر بود ته سونگو بیدار کنم
هه سو: ته سونگاااااا(با داد)
ته سونگ: یاااااا... گرخیدممم...
هه سو: برو صبونه بخور رو میزه.. من چیکار کنم لباس ندارمم
ته سونگ: خونتون با ماشین چقد فاصله داره؟
هه سو: 15 مین
ته سونگ: از اونجایی ک همراه لباسای دخترونه ب دخترا پسرونه هم میدن نگه داشتی؟
هه سو: اره..
ته سونگ: پس بریم خونتون
حاضر شدمو رفتیم خونم..لباسارو بهش دادم و خودمم اماده شدم.. هنوز 25 مین وق داشتم پس یکم موهامو حالت دادم و یکوچولو آرایش کردم
با ته سونگ راه افتادیم و وقتی باهم از یه ماشین پیاده شدیم و اون ویلچرمو هل میداد پچ پچ ها شروع شد.. با خجالت سرمو پایین انداختمو رفتیم تو کلاس.. صدای جیغ کانگ هو و می هی کل سالونو پر کرد و جوری پریدیم بغل هم انگار صد سال همو ندیدیم.. همش 3 روز از هم دور بودیم:/شروع کردیم حرف زدن و کلی بخاطر ته سونگ و ویلچر سوال پیچ شدم
کانگ هو: یروز بهم دیگه میرسین
هه سو: چی میگیییییی... من... ته سونگ؟ خداییییی؟
ته سونگ یه نیشخند بهم زد ک انگار میگف داره دروغ میگه بابا
می هی: از لبخندای ته سونگ معلومه
هردوشون گونمو بوسیدن و بردنم رو میزم...
«پرش زمانی به 1 هفته بعد»
دیگه پاهام خوب شده بود و واقعا دلم واسه راه رفتن تنگ شده بود.. ولی دکتر گف زانوم آسیب دیده پس باید مراقب باشم..یه دوش 20دیقه ای گرفتم و اومدم بیرون..موهامو خشک کردم و از لوازم پوستیم استفاده کردم..من ب طرز باور نکردنی ای وسایل پوستی داشتم بعدم یه آرایش ملیح کردم... و شلوار طوسی با ی کراپ سفید و یه کت بنفش پوشیدم و کیف کوچولوی مشکیمو انداختم(عکس استایلشو میزارم) یکم به موهای لختم شیر مو زدم و سوییچ رو برداشتم و رفتم..قرار بود بریم اون کافه ای ک من میمردم براش... همیشه میرفتیم اونجا و یجورایی مشتری همیشگیش بودیم.. بعد 30 مین رسیدم.. دخترا واقعا استایل های خاصی داشتن.. صب کن ببینم.. اون چرا اینجاسسسس؟
وااای...
هه سو: این اینجا چیکار میکنهه
می هی: ساکتت..نمیدونیم
استایل اول: هه سو.... استایل دوم: می هی.... استایل سوم: کانگ هو... بقیه عکسا هم ماله اتاق هه سو عه..
۱۷.۳k
۱۲ آذر ۱۴۰۱
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.