Extraordinary 8
ریکی بلند میشه درو باز کنه**
سوبین : سلام ریکی شی اومدم ا/ت رو ببرم
ریکی با حالت خواب آلود: سلام هیونگ الان میرم بیدارش میکنم
سوبین : باشه
ریکی : ا/ت شی چاگیا ا/ت بلند شو برادرت اومده دنبالت
ا/ت : اوپاا نمیشه یکم دیگه بخوابم؟
ریکی : حداقل بلند شو کاپشنتو بپوش
ویو_راوی:ا/ت کاپشن میپوشه ولی چون کاملا خوابه نمیتونه راه بره برای همین ریکی براید استایل بقلش میکنه
ریکی : هیونگ من ا/ت رو تا پایین میارم تو بدو درو باز کن
سوبین ؛ اوکی
ریکی و سوبین تا پایین ا/ت رو میبرن تا پایین میزارن صندلی عقب رو شونه تهیون میخوابه**
ریکی : سفر به سلامت هیونگ
سوبین : مرسی ریکی شی توعم حواست به خودت باشه
ریکی : ه هیونگ اگر اتفاقی افتاد بهم بگو شنیدم قرا ه دو روز طور توی ژاپن باشین میتونم به کونون(خواهر نیشیمورا ریکی) بگم بیاد کمک
سوبین : باشه ریکیا پس ما میریم
ریکی : باشه باشه منم میرم بالا
سوبین : پرسی که مراقب ا/ت ای
ریکی : وظیفمه هیونگ
ویو_راوی: پ.ن : میدونم دلتون برام تنگ میشه عااااااح خب بریم سر داستان خلاصه بچه های تی اکس تی به اضافه خواهر کوچیکشون ا/ت میرن تا فرودگاه اینچئون و سوار پرواز میشن و توی توکیو میرن هتل که برای روز اول تور جهانی آماده بشن
ا/ت : بچه ها من یکم نگرانم
سوبین : چرا؟ ما که این همه تمرین کردیم تو عالی ای
یونجون : آره ا/ت شی تو کاملا آماده ای
هیونینگ کای : آره ا/ت تو خیلی خوبی
تهیون : بومگیو اگر مریض نبود اینجا بود بهت افتخار میکرد
ا/ت : لطف دارین بچه ها نظرتون چیه جمع کنیم بریم؟ تا آماده بشیم طول میکشه
بچه ها : آره بریم
توی سالن کنسرت**
یونجون : ا/ت آماده ای؟
ا/ت : جونا این دامنه یکم کوتاهه
یونجون : بیا ببینمت
ا/ت میاد بیرون با یه کراپ تاپ مشکی و دامن آبی کمرنگ **
یونجون : ا/ت اگر خواهرم نبودی میگرفتمت
ا/ت : خفه شو
کنسرت شروع شد**
سوبین : سلام موآ های گرامی امروز بومگیو پیش ما نیست چون که انفولانزا(درست نوشتم؟) شدید گرفته و حالش خوب نبود ولی من به عوض استسنائی داریم چوی ا/ت خواهر کوچیکه من
موآ ها تشویق میکنن**
ا/ت : سلام بچه ها عام خیلی افتخار بزرگیه که توی این سالن پیش شماها هستم و اجرا میکنم میدونم شاید کسایی که بایسشون بومگیو عه یکم ازم بدشون بیاد درک میکنم ولی قول میدم بیشترین تلاشمو بکنم
دقایق آخر کنسرت **
ا/ت یه های نوت خفن میخونه**
همه تشویقش میکنن**
بعد کنسرت**
ا/ت حالش بد شده**
سوبین: ا/ت خوبی؟
ا/ت نمیتونه نفس بکشه بیهوش میشه **
سوبین زنگ میزنه به ریکی**
سوبین با استرس : ریکیییی یه کاری بکن ا/ت غش کرددددد من ژاپنی بلد نیستم استف متوجه نمیشننن
ریکی : فقط صبر کن ....
پارت بعدی هم به زودی میاد
زن داداااااش به عشق خودت اینا رو مینویسم وگرنه من خیلی گشادم
سوبین : سلام ریکی شی اومدم ا/ت رو ببرم
ریکی با حالت خواب آلود: سلام هیونگ الان میرم بیدارش میکنم
سوبین : باشه
ریکی : ا/ت شی چاگیا ا/ت بلند شو برادرت اومده دنبالت
ا/ت : اوپاا نمیشه یکم دیگه بخوابم؟
ریکی : حداقل بلند شو کاپشنتو بپوش
ویو_راوی:ا/ت کاپشن میپوشه ولی چون کاملا خوابه نمیتونه راه بره برای همین ریکی براید استایل بقلش میکنه
ریکی : هیونگ من ا/ت رو تا پایین میارم تو بدو درو باز کن
سوبین ؛ اوکی
ریکی و سوبین تا پایین ا/ت رو میبرن تا پایین میزارن صندلی عقب رو شونه تهیون میخوابه**
ریکی : سفر به سلامت هیونگ
سوبین : مرسی ریکی شی توعم حواست به خودت باشه
ریکی : ه هیونگ اگر اتفاقی افتاد بهم بگو شنیدم قرا ه دو روز طور توی ژاپن باشین میتونم به کونون(خواهر نیشیمورا ریکی) بگم بیاد کمک
سوبین : باشه ریکیا پس ما میریم
ریکی : باشه باشه منم میرم بالا
سوبین : پرسی که مراقب ا/ت ای
ریکی : وظیفمه هیونگ
ویو_راوی: پ.ن : میدونم دلتون برام تنگ میشه عااااااح خب بریم سر داستان خلاصه بچه های تی اکس تی به اضافه خواهر کوچیکشون ا/ت میرن تا فرودگاه اینچئون و سوار پرواز میشن و توی توکیو میرن هتل که برای روز اول تور جهانی آماده بشن
ا/ت : بچه ها من یکم نگرانم
سوبین : چرا؟ ما که این همه تمرین کردیم تو عالی ای
یونجون : آره ا/ت شی تو کاملا آماده ای
هیونینگ کای : آره ا/ت تو خیلی خوبی
تهیون : بومگیو اگر مریض نبود اینجا بود بهت افتخار میکرد
ا/ت : لطف دارین بچه ها نظرتون چیه جمع کنیم بریم؟ تا آماده بشیم طول میکشه
بچه ها : آره بریم
توی سالن کنسرت**
یونجون : ا/ت آماده ای؟
ا/ت : جونا این دامنه یکم کوتاهه
یونجون : بیا ببینمت
ا/ت میاد بیرون با یه کراپ تاپ مشکی و دامن آبی کمرنگ **
یونجون : ا/ت اگر خواهرم نبودی میگرفتمت
ا/ت : خفه شو
کنسرت شروع شد**
سوبین : سلام موآ های گرامی امروز بومگیو پیش ما نیست چون که انفولانزا(درست نوشتم؟) شدید گرفته و حالش خوب نبود ولی من به عوض استسنائی داریم چوی ا/ت خواهر کوچیکه من
موآ ها تشویق میکنن**
ا/ت : سلام بچه ها عام خیلی افتخار بزرگیه که توی این سالن پیش شماها هستم و اجرا میکنم میدونم شاید کسایی که بایسشون بومگیو عه یکم ازم بدشون بیاد درک میکنم ولی قول میدم بیشترین تلاشمو بکنم
دقایق آخر کنسرت **
ا/ت یه های نوت خفن میخونه**
همه تشویقش میکنن**
بعد کنسرت**
ا/ت حالش بد شده**
سوبین: ا/ت خوبی؟
ا/ت نمیتونه نفس بکشه بیهوش میشه **
سوبین زنگ میزنه به ریکی**
سوبین با استرس : ریکیییی یه کاری بکن ا/ت غش کرددددد من ژاپنی بلد نیستم استف متوجه نمیشننن
ریکی : فقط صبر کن ....
پارت بعدی هم به زودی میاد
زن داداااااش به عشق خودت اینا رو مینویسم وگرنه من خیلی گشادم
۱۶.۳k
۰۶ بهمن ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۵)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.