فیک جونگوک من نفهمیدم چی شد p8
سلام چطورین اومدم با پارت بعد فیک کوک بزن بریم👇
در فکر شما:خودم خشکم زده بود که یهو اون لبامو بوسید
باورم نمیشد اون واقعا منو خیلی دوست داره منم کم کم دارم بهش علاقه مند میشم
6 دقیقه بعد
از زبان ا/ت: (در فکرت:اون بالاخره ولم کرد)
"(دختره) :اوپا هق هق 😭😭(از زبان ادمین:درد دختره ی ایکبیری😂)
+هوی دختر جون حالا که دیدی من با جونگوک چیکار کردیم و چقدر همو دوست داریم پس حالا گورتو از اینجا گم کن
داشتی تو ذهنت پارتی میگرفتی که یهو دختره یه آبمیوه بزرگ رو روت خالی کرد
" اینم واس تو
+کثافت تو چیکار کردی من عاشق این لباسم بود
" تازه هنوز که تموم نشده
دختره هولت داد کوبید تو دیوار بعدم قفس و انداخت روت(از زبان ادمین :چه وحشیه ولی نترس نمیری بیمارستان)
"بیا اینم اخرش
+عاییییییییییییییی پام دستم سرم (😂) تو چیکار کردی
همون لحظه جونگوک اومد یه سیلی زد تو گوش دختره (بر طبل شادمانه بگوب پیروز مردانه بکوب😂)
_برو از جلو چشمام گم شو
از زبان جونگوک :یهو دیدم اون دختره ا/ت کوبید به دیوار و قفس و انداخت روش ا/ت داشت گریه میکرد
خون جلوی چشامو گرفت یه سیلی به اون دختره زدم و از مغازه انداختمش بیرون سرمو اونوری کردمو دیدم ا/ت افتاده زمین سریع رفتم پیششش
_تو خوبی چیزیت نشده.... وایسا ببینم داره از دستت خون میاد...... سرتم درد میکنه؟
+من خوبم فقط سرم یکم درد میکنه
کوک بردت خونت داداشت خونه نبود خوابوند رو تختتو رفت بانداژ آورد دستتو بانداژ کرد
_من دیگه میرم تو استراحت کن
دستشو گرفتی
+نرو لطفا پیشم باش
یهو دستشو کشیدی و.......
خیلی جای بدی کات کردم خودمم میدونم
و چون برای داستان کوک حمایتا خیلی کمه کم نوشتم
شرط ها برای پارت بعد
6 لایک
3 کامنت
منتظر پارت بعد باشین
لایک و دنبال فراموش نشه بایی 🍬🍧
در فکر شما:خودم خشکم زده بود که یهو اون لبامو بوسید
باورم نمیشد اون واقعا منو خیلی دوست داره منم کم کم دارم بهش علاقه مند میشم
6 دقیقه بعد
از زبان ا/ت: (در فکرت:اون بالاخره ولم کرد)
"(دختره) :اوپا هق هق 😭😭(از زبان ادمین:درد دختره ی ایکبیری😂)
+هوی دختر جون حالا که دیدی من با جونگوک چیکار کردیم و چقدر همو دوست داریم پس حالا گورتو از اینجا گم کن
داشتی تو ذهنت پارتی میگرفتی که یهو دختره یه آبمیوه بزرگ رو روت خالی کرد
" اینم واس تو
+کثافت تو چیکار کردی من عاشق این لباسم بود
" تازه هنوز که تموم نشده
دختره هولت داد کوبید تو دیوار بعدم قفس و انداخت روت(از زبان ادمین :چه وحشیه ولی نترس نمیری بیمارستان)
"بیا اینم اخرش
+عاییییییییییییییی پام دستم سرم (😂) تو چیکار کردی
همون لحظه جونگوک اومد یه سیلی زد تو گوش دختره (بر طبل شادمانه بگوب پیروز مردانه بکوب😂)
_برو از جلو چشمام گم شو
از زبان جونگوک :یهو دیدم اون دختره ا/ت کوبید به دیوار و قفس و انداخت روش ا/ت داشت گریه میکرد
خون جلوی چشامو گرفت یه سیلی به اون دختره زدم و از مغازه انداختمش بیرون سرمو اونوری کردمو دیدم ا/ت افتاده زمین سریع رفتم پیششش
_تو خوبی چیزیت نشده.... وایسا ببینم داره از دستت خون میاد...... سرتم درد میکنه؟
+من خوبم فقط سرم یکم درد میکنه
کوک بردت خونت داداشت خونه نبود خوابوند رو تختتو رفت بانداژ آورد دستتو بانداژ کرد
_من دیگه میرم تو استراحت کن
دستشو گرفتی
+نرو لطفا پیشم باش
یهو دستشو کشیدی و.......
خیلی جای بدی کات کردم خودمم میدونم
و چون برای داستان کوک حمایتا خیلی کمه کم نوشتم
شرط ها برای پارت بعد
6 لایک
3 کامنت
منتظر پارت بعد باشین
لایک و دنبال فراموش نشه بایی 🍬🍧
۶.۳k
۲۸ اسفند ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.