سناریو💚🦖🍋🟩
سناریو💚🦖🍋🟩
۰
۰
۰
۰
۰
۰
موقعیت: وقتی حامله میشی در صورتی که نباید میشیدی
(ذهنت:🛐)
۰
۰
۰
نامجون:
ا/ت: من حامله ام
نامجون: چطور ممکنه من که موقع -🛐- نر.یختم تو.ت که/=
ا/ت:یاااا بی ادب(میزنه به شونه نامجون)
نامجون: خب چیه؟
ا/ت: حالا که شده😑
نامجون: باشه پس من برم کتاب چگونه ممکن است بدون اینکه وسط -🛐- نر.یزی تو طرف بازم حامله بشه رو بخونم[😑💔]
۰
۰
۰
جین:
(ا/ت خبر حامله بودنش رو میاد کمپانی و جلوی پسرا میگه)
جین: واییی عزیزم باورم نمیشه یه هندسام دیگه قراره پاشو تو این دنیا بزاره ولی من که وقتی داشتیم......
ا/ت: (دستاشو میزاره جلوی دهن جین تا بیشتر از این آبرو ریزی نکنه😂👍🏻)
۰
۰
۰
یونگی:
ا/ت: یونگی من حامله ام
یونگی: باشه(سرش تو گوشیه)
ا/ت:😑💔
یونگی:(هنوزم سرش تو گوشیه)
ا/ت: یونگی من ح..آ.. م..ل..اِ ام😑(کلمه حامله رو واسش بخش کشی میکنه تا بفهمه)
یونگی: گفتم باشه دیگه......صبر کن ببینم چییی؟
ا/ت:.....
۰
۰
۰
جیهوب:
(واسش مهم نیست که قرار بود بشی یا نه داره از خشحالی جر میخوره)
جیهوب: واییی به نظرت دختره یا پسر؟ من که میگم دختره به نظرت شبیح کدوممون میشه؟ خدا کنه شبیح تو بشهههه وایی حالا سیسمونی ازکجا بیاریم؟ اصلا پاشو بریم خرید وایسا ببینم تو دلت خوراکی نمیخواد؟........
ا/ت: خیلی خب بابا هوبی نفس بکش(خنده)
جیهوب: خیلی خوشحالممممم(ذووووق)
۰
۰
۰
جیمین:
ا/ت: من حامله ام جیمینی
جیمین: اع پس اگه اینجوریه منم حامله ام(مسخره میکنه)
ا/ت: ولی من جدی حامله ام
جیمین: منم جدی..... چی؟ چجوری؟
ا/ت: اینجوری😑
جیمین: مگه قرص ضد بارداری نخورده بودی؟/:
ا/ت: چرا خوردم ولی....... فکر کردم که خوردم... اشتباهی قرص ویتامینD رو خوردم😅
جیمین: بعد تهیونگ میاد به من میگه پابو تو که از من احمق تری😑🤦🏻♀️
۰
۰
۰
تهیونگ:
(داشتی خونه رو تمیز میکردی روی مبل رو جارو زدی بعدش داشتی کوسن ها رو میچیدی که تهیونگ اومد نشت توعم با کوسن تهیونگ رو زدی)
ا/ت: یا پاشو ببینم
تهیونگ: منو میزنی الان نشونت میدم(تو رو میندازه رو مبل و میشینه روت و قلقلکت میده[خیلی منحرفی]
ا/ت: پاشو خرس گنده من حاملم/=
تهیونگ: (خشکش زده)
ا/ت: از رو من پاشو بعد تعجب کن مرتیکه ۷۰کیلو وزنتههههه😫
تهیونگ: من کا.ند.وم استفاده کرده بودم
ا/ت: خب دیگه سوراخ بوده/: صد دفعه بهت گفتم از موتوری چیز نخر گوش نمیدی که/=
تهیونگ:......
۰
۰
۰
جونگکوک:
ا/ت:(تو دسشویی منتظر جواب بیبی چک بود ولی به کوک نگفته بود که میخواد تست بده...... مثبت بود) یااااااااا
جونگکوک: (صدای ا/ت رو میشنوه میدوعه تو دسشویی) چیشده ا/ت؟(نگران)
ا/ت: من حاملمممم😫😑
جونگکوک: امکان ندارهههه......کو ببینم؟
ا/ت: ایناهاش
جونگکوک: امکان نداره من که....(از تعجب زیاد حرفش نصفه میمونه)
ا/ت: یه جوری میگی امکان نداره انگار یکی دیگه بود هفت روز هفته رو منه بدبخت رو -🛐- میکرد/:
جونگکوک: وااا...
ا/ت: خب مگه دروغه؟ ایجوری که تو منو -🛐- میکنی اگه مذکر هم بودم تا حالا حامله بودم/:
جونگکوک:(حرفی برای گفتن نداره)
۰
۰
۰
وایییی جررر😂
شما یه چیزی میگید من یه چیزی مینویسم نتیجه میشه این سم😂🫱🏿🫲🏻
۰
۰
۰
۰
ممنون میشم حمایت کنی 🦋🩵🫂
۰
۰
۰
۰
۰
۰
موقعیت: وقتی حامله میشی در صورتی که نباید میشیدی
(ذهنت:🛐)
۰
۰
۰
نامجون:
ا/ت: من حامله ام
نامجون: چطور ممکنه من که موقع -🛐- نر.یختم تو.ت که/=
ا/ت:یاااا بی ادب(میزنه به شونه نامجون)
نامجون: خب چیه؟
ا/ت: حالا که شده😑
نامجون: باشه پس من برم کتاب چگونه ممکن است بدون اینکه وسط -🛐- نر.یزی تو طرف بازم حامله بشه رو بخونم[😑💔]
۰
۰
۰
جین:
(ا/ت خبر حامله بودنش رو میاد کمپانی و جلوی پسرا میگه)
جین: واییی عزیزم باورم نمیشه یه هندسام دیگه قراره پاشو تو این دنیا بزاره ولی من که وقتی داشتیم......
ا/ت: (دستاشو میزاره جلوی دهن جین تا بیشتر از این آبرو ریزی نکنه😂👍🏻)
۰
۰
۰
یونگی:
ا/ت: یونگی من حامله ام
یونگی: باشه(سرش تو گوشیه)
ا/ت:😑💔
یونگی:(هنوزم سرش تو گوشیه)
ا/ت: یونگی من ح..آ.. م..ل..اِ ام😑(کلمه حامله رو واسش بخش کشی میکنه تا بفهمه)
یونگی: گفتم باشه دیگه......صبر کن ببینم چییی؟
ا/ت:.....
۰
۰
۰
جیهوب:
(واسش مهم نیست که قرار بود بشی یا نه داره از خشحالی جر میخوره)
جیهوب: واییی به نظرت دختره یا پسر؟ من که میگم دختره به نظرت شبیح کدوممون میشه؟ خدا کنه شبیح تو بشهههه وایی حالا سیسمونی ازکجا بیاریم؟ اصلا پاشو بریم خرید وایسا ببینم تو دلت خوراکی نمیخواد؟........
ا/ت: خیلی خب بابا هوبی نفس بکش(خنده)
جیهوب: خیلی خوشحالممممم(ذووووق)
۰
۰
۰
جیمین:
ا/ت: من حامله ام جیمینی
جیمین: اع پس اگه اینجوریه منم حامله ام(مسخره میکنه)
ا/ت: ولی من جدی حامله ام
جیمین: منم جدی..... چی؟ چجوری؟
ا/ت: اینجوری😑
جیمین: مگه قرص ضد بارداری نخورده بودی؟/:
ا/ت: چرا خوردم ولی....... فکر کردم که خوردم... اشتباهی قرص ویتامینD رو خوردم😅
جیمین: بعد تهیونگ میاد به من میگه پابو تو که از من احمق تری😑🤦🏻♀️
۰
۰
۰
تهیونگ:
(داشتی خونه رو تمیز میکردی روی مبل رو جارو زدی بعدش داشتی کوسن ها رو میچیدی که تهیونگ اومد نشت توعم با کوسن تهیونگ رو زدی)
ا/ت: یا پاشو ببینم
تهیونگ: منو میزنی الان نشونت میدم(تو رو میندازه رو مبل و میشینه روت و قلقلکت میده[خیلی منحرفی]
ا/ت: پاشو خرس گنده من حاملم/=
تهیونگ: (خشکش زده)
ا/ت: از رو من پاشو بعد تعجب کن مرتیکه ۷۰کیلو وزنتههههه😫
تهیونگ: من کا.ند.وم استفاده کرده بودم
ا/ت: خب دیگه سوراخ بوده/: صد دفعه بهت گفتم از موتوری چیز نخر گوش نمیدی که/=
تهیونگ:......
۰
۰
۰
جونگکوک:
ا/ت:(تو دسشویی منتظر جواب بیبی چک بود ولی به کوک نگفته بود که میخواد تست بده...... مثبت بود) یااااااااا
جونگکوک: (صدای ا/ت رو میشنوه میدوعه تو دسشویی) چیشده ا/ت؟(نگران)
ا/ت: من حاملمممم😫😑
جونگکوک: امکان ندارهههه......کو ببینم؟
ا/ت: ایناهاش
جونگکوک: امکان نداره من که....(از تعجب زیاد حرفش نصفه میمونه)
ا/ت: یه جوری میگی امکان نداره انگار یکی دیگه بود هفت روز هفته رو منه بدبخت رو -🛐- میکرد/:
جونگکوک: وااا...
ا/ت: خب مگه دروغه؟ ایجوری که تو منو -🛐- میکنی اگه مذکر هم بودم تا حالا حامله بودم/:
جونگکوک:(حرفی برای گفتن نداره)
۰
۰
۰
وایییی جررر😂
شما یه چیزی میگید من یه چیزی مینویسم نتیجه میشه این سم😂🫱🏿🫲🏻
۰
۰
۰
۰
ممنون میشم حمایت کنی 🦋🩵🫂
۱۸.۹k
۱۲ تیر ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۶)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.