part55

#part55
#amir
از حال رفت پخش شد توی بغلم
#arsalan
هوشش چیکار کردی دخترمو
#delsa
آروم چشم هامو باز کردم
#nazi
امیر عشقم این دختره رو ولش کن
بیا کادو تو بهت بدم
#delsa
با عشقم گفتنش تک تک قسمت های
قلبم تیکه تکیه شد خورد شد
بلند شدم خوشبخت بشی آقا امیر
رفتم بغل مامان گریه کردم
#diyana
دورت بگردم گریه نکن
ارسلان بیا بریم با بغض
#delsa
مامان دستمو گرفته بود
سر گیجه داشتم درو باز کرد نشستم
توی ماشین
#diyana
ارسلان یه لحظه بیا
#arsalan
جانم خانومم
#diyana
یادته وقتی بچه مون دختر بود
بهت گفتم که دختر ناز کشیدن میخواد
الانم دلسا به حرف زدن با تو نیاز داره
برو باهاش حرف بزن یا ببین چی میخواد
واسش بگیر خودت میدونی که چقدر دوست داره
#arsalan
چشم
#delsa
ماشین حرکت کرد
یه لحظه گوشی رو روشن کردم
دیدم که نزدیک ۲۶ پیام از ارتا هست
با این که حوصله خودمو نداشتم
ولی باز کردم یه لبخند ملیحی زدم
(فردا )
توی کلاس حوصلم خیلی سر رفته بود
دلوین
#delvin
جانم
#delsa
من حوصلم خیلی سر رفته
میشه من میرم دستشویی تو هم بپیچونی
۱۰ دقیقه بعد تو بیای
یکم توی حیاط حرف بزنیم
#delvin
باشه اوکیه
#delsa
از معلم اجازه گرفتم
رفتم بیرون
بعد ۱۰ دقیقه دلوین اومد
#delvin
حاجی این آبتین هم زیادی اهمیت میده ها
#delsa
ایششش ناراحتی لیاقت نداری ( با خنده )
#delvin
اصلا لذت ببر ببین چه زن داداشی داری
عالیه با اخلاق خوشگل مهربون درس خون
#delsa
نه بابا نمی دونستم
خوب شد گفتی بچه هاتونم
مثل خودتون خنگن
#delvin
بلند افتادم دنبالش
چیکار به بچه هامون داری
ایشش شوهرم ناراحت میشه ها
#delsa
عه خوب بشه
منم خواهر شوهر خوبی هستم ها
با خنده وای دلوین زیادی خنگیم
که با صدای ناظم رفتم سمت دفتر
#karime
دلسا کاشی شما هستی ؟
#delsa
بله خانم خودمم اتفاقی افتاده
#karime
بهتون تبریک میگم شما
توی منطقه برای طراحی نفر اول
شدید
#delsa
خیلی خوشحال شدم
دست دلوین رو گرفتم رفتیم کلاس
حمایت شه
✨🖤