من اگر روزی روزگاری مادر شدم، حتماً برای دخترم لالایی می
من اگر روزی روزگاری مادر شدم، حتماً برای دخترم لالایی میخوانم؛ هرشب.
بزرگتر که شد موهایش را بلند میکنم و اگر روزی دیدم سراغ کیف لوازم آرایشم و کفشهای پاشنهبلندم رفته است خودم را میزنم به آن راه! من اگر مادر شوم، دخترم را بانو صدا میکنم تا یادش نرود چقدر اهمیت دارد. برایش شعرهای نزار قبانی را میخوانم و به او یاد میدهم زنانگی را زندگی کند. ناخنهایش را بلند کند، انگشتر دستش کند، موهایش را پیچ و تاب دهد و روی شانههایش بریزد. من به دخترم یاد میدهم اگر کسی گفت دوستت دارم، چیزی نگو. در چشمهایش نگاه کن، اگر تکان نخورد به او لبخند بزن
بزرگتر که شد موهایش را بلند میکنم و اگر روزی دیدم سراغ کیف لوازم آرایشم و کفشهای پاشنهبلندم رفته است خودم را میزنم به آن راه! من اگر مادر شوم، دخترم را بانو صدا میکنم تا یادش نرود چقدر اهمیت دارد. برایش شعرهای نزار قبانی را میخوانم و به او یاد میدهم زنانگی را زندگی کند. ناخنهایش را بلند کند، انگشتر دستش کند، موهایش را پیچ و تاب دهد و روی شانههایش بریزد. من به دخترم یاد میدهم اگر کسی گفت دوستت دارم، چیزی نگو. در چشمهایش نگاه کن، اگر تکان نخورد به او لبخند بزن
۱.۳k
۱۰ اسفند ۱۴۰۰
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.