فیک «اون دوست دخترمه» part 9

ات: جونگ کوک برو اونورررر دوباره شروع کردی
کوک: خوشم میاد
ات: به من چههه
کوک: اخه غیر تو کسی اینجا نیست که باهاش اینجوری رفتار کنم نمیتونم برم با آجوما اینکارو کنم یا با نگهبانا مگه نه؟
ات: اره ولی خب با منم نباید بکنی منم با اونا فرقی ندارم
کوک : چرا داری
ات : چرا؟
کوک: چون دوست دخترمی
ات: کی گفته ؟
کوک: من میخوای چیکار کنی ؟
ات: ای خدا برو اونور میخوام برم
کوک: نمیخوام
ات: میری یا میبرمت
کوک: ببر من نمیرم
ات : عوضی چقدر سنگینییییی
کوک: تسلیم شو تا بزارم بری
ات: نمیخواممم
کوک: نمیخوای بری ؟ خودت دوست داری بمونی به من چه
ات: تف توش من تسلیمم ولم کن
کوک : حالا شد بیا برو….در ضمن برا شب به خودت برس یکم دیگه ام اماده باش بریم خرید
ات: باشه…من رفتم
کوک : اوهوم

درس بخونید🌝