هیچ،
احساس میکنم گم شدم
در اعماقی خالی
فکرایی پوچ و آزاردهنده
احساس میکنم خودمو گم کردم
حفره ای بزرگ و توخالی تو وجودم
قلبی پر از درد
چشمانی سوزان
درد در بدنم..
خسته از این دنیا..
راهی درد بسیار
دلباخته شکستهی او
حرف های طنین انداز و منجر به مرگ در سرم محکوم شده،
_______
تا وقتی خون مدرکه چرا جسد؟
-بیبدن
_______
زندگی من با اینا داره بالا پایین میشه به چی باید امیدوار باشم؟
____________
خسته شدم از امیدواری
درد جاری و اشک رودخانه ای روان؛
!
در اعماقی خالی
فکرایی پوچ و آزاردهنده
احساس میکنم خودمو گم کردم
حفره ای بزرگ و توخالی تو وجودم
قلبی پر از درد
چشمانی سوزان
درد در بدنم..
خسته از این دنیا..
راهی درد بسیار
دلباخته شکستهی او
حرف های طنین انداز و منجر به مرگ در سرم محکوم شده،
_______
تا وقتی خون مدرکه چرا جسد؟
-بیبدن
_______
زندگی من با اینا داره بالا پایین میشه به چی باید امیدوار باشم؟
____________
خسته شدم از امیدواری
درد جاری و اشک رودخانه ای روان؛
!
۸.۰k
۱۵ مرداد ۱۴۰۳