بدهی برای من شروعه~ ۲۰
*صبحونه میخورن ولی سانزو وریندو و کوکونوی یه جوری همش به ران و ا/ت نگاه میکنن*
مایکی: ا/ت بیا
ا/ت: هوم؟
*مایکی بهش عکس یه پرونده نشون میده*
ا/ت: خب؟
مایکی: این پرونده باید بدزدی
ا/ت: از کجا و کی؟
مایکی: از ساختمون بزرگ شهر و امشب
ا/ت: طبقه چندمه؟
مایکی: آخره
ا/ت: خب پس آسونه
تاکئومی: چی چیو اسونههههه؟
مایکی: ولش کن این یکم مغزش مشکل داره
ا/ت: شنیدم چی گفتیااا
مایکی:من چیزی نگفتم
ا/ت: خب پسس تا شب باید چیکار کنم؟
مایکی: برو اطلاعات جمع کن
ا/ت: و چرا پرونده میخوای؟
مایکی: توش اطلاعات کل بونتنه مخصوصا هم از ران و ریندو بیشتره
ا/ت: خب؟
مایکی: یعنی توهم داخلی
ا/ت: خب ندزدم چی میشه؟
مایکی: هیچی میان میبرنمون اعدام میشیم
ا/ت: درسته ولی میشه مال رانو همونجا بزارم و بیام؟
ران: مگه با من پدرکشتگی دارییییییی
ا/ت: تلافی *برمگیرده برای ران زبونشو درمیاره خیلی کیوتانهه*
*ران که دوباره سرخ شده*
ران تو ذهنش: انقد کاواییسسس نباشایوتیمسمثمثمبب
ریندو: ران جون مادرمون اونطرف نگاه کن امروز مغزت سرجاش نیست
*شب ا/ت با یک لباس مشکییی جذب (چون شب اسمون مشکیه لباس مشکی کاملا غیرقابل دیده) با یه طناب یه جوری میره بالا و پتجره طبقه اخر باز میکنه و مپیره داخل و از طرفند همیشگی استفاده میکنه و میره سمت دوربین اتاق و یه بوس رو دوربین میزنه که رژلب روش پخش میشه و دوربینا دیگه هیچ جایی نمیبینن*
ا/ت: خب گفتی پرونده چه رنگیه؟
مایکی: قرمزه *تو گوش ا/ت یه شنودی هست که صدای مایکی مینشوه*
*ا/ت در کشوهارو بازمیکنه*
مایکی: پیدا کردی؟
ا/ت : نه
مایکی: اونطرفتر دیگه هم بببین
*ا/ت برمیگرده یه گاوصندوق میبینه و با لگد میزنه در گاوصندوق میشکونه*
ا/ت : چه مزخرف این که درش با یه لگد بازمیشه
مایکی: برا تو آسونه نه بدبختای دیگه
*ا/ت پرونده هارو برمیداره و یه پردنده قرمز میبینه و بازش میکنه و بلعه مال بونتنه*
ا/ت: ماموریت تکمیل شد مایکی
مایکی: خوبه سریع برگرد تا کسی تورو ندیده
ا/ت: باشه برگشتم
*ا/ت میره سمت پنجره و لبه پنجره وایسمیسته و دنبال طناب که اویزون کرده بود میگرده که صدای درو میشنوه*
*درو بازمیکنن و ا/ت ماسک مشکی رو صورتش بود چشماش فق معلوم بود*
ریئسشون: بگیرینششش
ا/ت: مطعسفم پیری تا بعدا بای بایییی
*ا/ت طناب پیدا نکرده بود ولی پرید پایین و برگشت به سمت زمین نگاه کرد*
ذهن ا/ت: با این شتاب که دارم به زمین میرم احتمالا باید اینجوری...
*ا/ت خیلی باحالانه روی دوتا پاش فرود میاد*
ا/ت: محاسبات دخترونههههه
مایکی: اگه مسخره بازیت تموم شد برگ...
*ا/ت شنود درمیاره و میندازه رو زمین و روش لگد میکنه*
ا/ت: مسخره ضدحال
*سوار موتورش میشه و سریع برمیگرده سمت خونه*
مایکی: ا/ت بیا
ا/ت: هوم؟
*مایکی بهش عکس یه پرونده نشون میده*
ا/ت: خب؟
مایکی: این پرونده باید بدزدی
ا/ت: از کجا و کی؟
مایکی: از ساختمون بزرگ شهر و امشب
ا/ت: طبقه چندمه؟
مایکی: آخره
ا/ت: خب پس آسونه
تاکئومی: چی چیو اسونههههه؟
مایکی: ولش کن این یکم مغزش مشکل داره
ا/ت: شنیدم چی گفتیااا
مایکی:من چیزی نگفتم
ا/ت: خب پسس تا شب باید چیکار کنم؟
مایکی: برو اطلاعات جمع کن
ا/ت: و چرا پرونده میخوای؟
مایکی: توش اطلاعات کل بونتنه مخصوصا هم از ران و ریندو بیشتره
ا/ت: خب؟
مایکی: یعنی توهم داخلی
ا/ت: خب ندزدم چی میشه؟
مایکی: هیچی میان میبرنمون اعدام میشیم
ا/ت: درسته ولی میشه مال رانو همونجا بزارم و بیام؟
ران: مگه با من پدرکشتگی دارییییییی
ا/ت: تلافی *برمگیرده برای ران زبونشو درمیاره خیلی کیوتانهه*
*ران که دوباره سرخ شده*
ران تو ذهنش: انقد کاواییسسس نباشایوتیمسمثمثمبب
ریندو: ران جون مادرمون اونطرف نگاه کن امروز مغزت سرجاش نیست
*شب ا/ت با یک لباس مشکییی جذب (چون شب اسمون مشکیه لباس مشکی کاملا غیرقابل دیده) با یه طناب یه جوری میره بالا و پتجره طبقه اخر باز میکنه و مپیره داخل و از طرفند همیشگی استفاده میکنه و میره سمت دوربین اتاق و یه بوس رو دوربین میزنه که رژلب روش پخش میشه و دوربینا دیگه هیچ جایی نمیبینن*
ا/ت: خب گفتی پرونده چه رنگیه؟
مایکی: قرمزه *تو گوش ا/ت یه شنودی هست که صدای مایکی مینشوه*
*ا/ت در کشوهارو بازمیکنه*
مایکی: پیدا کردی؟
ا/ت : نه
مایکی: اونطرفتر دیگه هم بببین
*ا/ت برمیگرده یه گاوصندوق میبینه و با لگد میزنه در گاوصندوق میشکونه*
ا/ت : چه مزخرف این که درش با یه لگد بازمیشه
مایکی: برا تو آسونه نه بدبختای دیگه
*ا/ت پرونده هارو برمیداره و یه پردنده قرمز میبینه و بازش میکنه و بلعه مال بونتنه*
ا/ت: ماموریت تکمیل شد مایکی
مایکی: خوبه سریع برگرد تا کسی تورو ندیده
ا/ت: باشه برگشتم
*ا/ت میره سمت پنجره و لبه پنجره وایسمیسته و دنبال طناب که اویزون کرده بود میگرده که صدای درو میشنوه*
*درو بازمیکنن و ا/ت ماسک مشکی رو صورتش بود چشماش فق معلوم بود*
ریئسشون: بگیرینششش
ا/ت: مطعسفم پیری تا بعدا بای بایییی
*ا/ت طناب پیدا نکرده بود ولی پرید پایین و برگشت به سمت زمین نگاه کرد*
ذهن ا/ت: با این شتاب که دارم به زمین میرم احتمالا باید اینجوری...
*ا/ت خیلی باحالانه روی دوتا پاش فرود میاد*
ا/ت: محاسبات دخترونههههه
مایکی: اگه مسخره بازیت تموم شد برگ...
*ا/ت شنود درمیاره و میندازه رو زمین و روش لگد میکنه*
ا/ت: مسخره ضدحال
*سوار موتورش میشه و سریع برمیگرده سمت خونه*
۸.۹k
۰۳ شهریور ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.