فیک شکلات تلخ ⟭⟬p⁸
ات : جیمینااا
جیمین : جانم ؟
ات: بدو بخور مدرسمون دیر شد
جیمین: شت اصن حواسم نبود بخور بخور بریم
*صبونه تموم شد *
ات : من میرم لباسمو عوض کنم
"ات رفت تو اتاق و خواست در رو ببنده"
جیمین: اتتت
ات : بله بیب؟
جیمین: تو درو میبندی؟؟
ات: "خنده" هوم مشکلیه؟
جیمین: من دوسپسرتماا
ات : باشه نمیبندم خو
جیمین: " اومد تو اتاق و جلو ات لباساشو عوض کرد"
ات : "لباساشو در آورد و کامل لخت شد "
جیمین: اوفف ات بدنتو...
ات : جیمین داریم میریم مدرسه "خنده تعجبی"
جیمین دستشو رو بدن لخت ات کشید
جیمین: هوم ... باشه ، ولی وقتی از مدرسه برگردیم تضمین نمیکنم سالم بمونی بیب
ات : هعیی داستان داریم ...
جیمین: بدو بپوش دیگه گرلم
ات : الان بم گفتی گرلم؟
جیمین: اوهوم خوشت نمیاد؟
ات : پوفف ، عاشقشم
*رفتن مدرسه*
جیمین : جانم ؟
ات: بدو بخور مدرسمون دیر شد
جیمین: شت اصن حواسم نبود بخور بخور بریم
*صبونه تموم شد *
ات : من میرم لباسمو عوض کنم
"ات رفت تو اتاق و خواست در رو ببنده"
جیمین: اتتت
ات : بله بیب؟
جیمین: تو درو میبندی؟؟
ات: "خنده" هوم مشکلیه؟
جیمین: من دوسپسرتماا
ات : باشه نمیبندم خو
جیمین: " اومد تو اتاق و جلو ات لباساشو عوض کرد"
ات : "لباساشو در آورد و کامل لخت شد "
جیمین: اوفف ات بدنتو...
ات : جیمین داریم میریم مدرسه "خنده تعجبی"
جیمین دستشو رو بدن لخت ات کشید
جیمین: هوم ... باشه ، ولی وقتی از مدرسه برگردیم تضمین نمیکنم سالم بمونی بیب
ات : هعیی داستان داریم ...
جیمین: بدو بپوش دیگه گرلم
ات : الان بم گفتی گرلم؟
جیمین: اوهوم خوشت نمیاد؟
ات : پوفف ، عاشقشم
*رفتن مدرسه*
۷.۳k
۲۴ مهر ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۶)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.