وقتی قهر میکنی و .. پارت ۵
-ک گفتی نمیخایی منو ببخشی اره ؟ *پوزخند و پوکر فیس
+اره .. تازشم . میخام ازت طلاق بگیرم ک برم با سوجون تو رابطه *پوزخند ک تمسخر امیز ( ی نکته .. سوجون پسر دایی ا.ت هس و رو ا.ت کراشه و کوک میدونه و برای اینکه حرص کوو رو در بیاره اینجوری گف)
یهو چسبوندم با دیوار و لباشو گذاش رو لبام .. سعی میکردم ازش جدا شم اما محکم لبامو شکار کرده بود .. وحشی .. خیسی رو لبم نشون دهنده این بود ک لبم خونی شده .. رف سراغ گردنم و باز شرو کرد مارک کردنشون . ی جای سفید تو گردنم نزاشت و قطعا تا ی ماه جاشون میموند ..
+چیکار میکنی *هلش داد تو حق ندر... *حرفشو قط کرد
-ا.ت کاری نکن دوقلو حاملت کنممم .. *داد
+چرا داد میزنی سرم ؟؟ *بغض و اروم
-ینی چی که میرم با سوجون وارد رابطه میشم .. میفهمی چه غلطی میخایی بکنی هااا *داد ..
+کوک ..
-خفه شو .. ا.ت فقط خفه شو وگرنه از زیرم زنده نمیایی بیرون فهمیدی ؟ *داد
پیرهنشو پوشید ولی س تا دکمه اولشو نبست و موهاشو چنگ زد و به بالا هدایتشون کرد .. بعضی که گلوم و چنگ میزد داشت خفم میکرد ..
با صدای کوبیده شدن در متوجه شدم رفته .. و مصادف شد با ریختن اشکای من .. لبم و گردنم خیلی درد میکردن .. رفتم به گردنم کرم زدم و بعدش رفتم رو تختم .. هق هقام اوج گرفتن .. اشتباه بود .؟ رابطمون اشتباه بود و باید جدا میشدیم ؟ این به نفعمون بود یا ضررمون ؟ ... هیچکس هیچی نمیدونه ..
+اره .. تازشم . میخام ازت طلاق بگیرم ک برم با سوجون تو رابطه *پوزخند ک تمسخر امیز ( ی نکته .. سوجون پسر دایی ا.ت هس و رو ا.ت کراشه و کوک میدونه و برای اینکه حرص کوو رو در بیاره اینجوری گف)
یهو چسبوندم با دیوار و لباشو گذاش رو لبام .. سعی میکردم ازش جدا شم اما محکم لبامو شکار کرده بود .. وحشی .. خیسی رو لبم نشون دهنده این بود ک لبم خونی شده .. رف سراغ گردنم و باز شرو کرد مارک کردنشون . ی جای سفید تو گردنم نزاشت و قطعا تا ی ماه جاشون میموند ..
+چیکار میکنی *هلش داد تو حق ندر... *حرفشو قط کرد
-ا.ت کاری نکن دوقلو حاملت کنممم .. *داد
+چرا داد میزنی سرم ؟؟ *بغض و اروم
-ینی چی که میرم با سوجون وارد رابطه میشم .. میفهمی چه غلطی میخایی بکنی هااا *داد ..
+کوک ..
-خفه شو .. ا.ت فقط خفه شو وگرنه از زیرم زنده نمیایی بیرون فهمیدی ؟ *داد
پیرهنشو پوشید ولی س تا دکمه اولشو نبست و موهاشو چنگ زد و به بالا هدایتشون کرد .. بعضی که گلوم و چنگ میزد داشت خفم میکرد ..
با صدای کوبیده شدن در متوجه شدم رفته .. و مصادف شد با ریختن اشکای من .. لبم و گردنم خیلی درد میکردن .. رفتم به گردنم کرم زدم و بعدش رفتم رو تختم .. هق هقام اوج گرفتن .. اشتباه بود .؟ رابطمون اشتباه بود و باید جدا میشدیم ؟ این به نفعمون بود یا ضررمون ؟ ... هیچکس هیچی نمیدونه ..
۱۰.۳k
۳۱ اردیبهشت ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱۸)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.