ا/ت:از اتاق اومدم بیرون ک دیدم ماریانا سراسیمه اومد پیشم
ا/ت:از اتاق اومدم بیرون ک دیدم ماریانا سراسیمه اومد پیشم
ماریانا: خوبی؟؟
اره خوبم(بابغض)
ماریانا: الهی بمیرمممم گریههه نکن من رفتم مامان رو اوردم حالا چیزی نشده ک هوم بیا ی خبر بهت بدم
قراره جیمین و نازنین ونیکلاس و لی لی باهم تو ی روز ازدواج کنن تازه فککنم شب عروسی این دوتا باید براشوت صلوات بفرستیم زنده بمونن😂
به لبخند آرومزدم رفتن پیش نازنین و لی لی ک داشتن راجب عروسی حرف میزدن اصلا حواسشون به من نبود
لی لی اومده من شدم چغندر؟؟
نازنین: هعییی کی اومدی راستی خبر داری عروسیمونه تازه جیمین و نیکلاس رفتن دنبال خونه
خونهههههه؟؟؟؟چراااا؟؟
نازنین: نمیتونیم اینجا بمونیم ک خونه میگیریم ولی اینجا هم داریم تو هم ازدواج کردی اینجارو داری
اهوم پس آبجیم بزرگ شدههه
نازنین: نه همون فسقلی هستم ک وقتی رعد و برق میزد میاومد بغلت
😂😂😂پس چی بزار به جیمین بگم
شب عروسی
نازنین: از استرس داشتم پاره میشدم هم من هم لی لی
آرایشگر: خانم اومدن دنبالتون
لی لی: راه افتادیم از در رفتیم بیرون ا/ت اجازه نداد عروسی توی قصر خودشون باشه برای همین تالار گرفت جیمین و نیکلاس اومدن دنبالمون راه افتادیم سمت تالار
جیمین: چهخوشگل شدی ببین امشب یه کاری میکنم دیگه حق انقدر خوشگل کردن نداشته باشی
نازنین: یاااا منحرف تو بدتر از ا/ت هستی
نیکلاس:هوممم خوشگل شدی مال چی خوشگل کردی؟؟ امشب؟؟
لی لی: خجالت بکش من دوسال منتظر این شبم از جیمین یاد بگیره کلا دوماهه اعتراف کرده
نیکلاس: خب این داستان داشت من اول باید شر اونارو از زندگیم کم میکردم😂
ا/ت: تمام کارها درست شده بود توی تالار بودیم همه میرقصیدن و میخوردن ولی حال من افتضاح بود اصلا خوب نبود مخصوصا ک امشب منو کوکی خونهتنهاییم فک کنم کوفتم بشهه عروسی
عروس داماد رقصتک نفره رو انجام دادن رقص تانگو فک کنم با اینکه بدم میاد بازم خیلی خوب بلدم اهنگ بعدی ک پلی شد تمام زوج ها رفتن جلو منم به اسرار جونگ کوک شروع به رقصیدن کردیم
کوکی: چرا ناراحتی دوس ندارم اینجوری باشی
خوبم نگران نباش
کوکی:اا باید با یکی دیگه عوضت کنم
چی؟؟ نتونستم بفهمم چی شد ک دیدم رفتخ بغل لوسیفر زدم زیر خنده
لوسیفر: چی خنده داره؟؟
قیافت😂🤣اخه وقتی منم دیدی ترسیدی انگار😂
لوسیفر: نخرس هم
نه خیر هست لوس کوچولو
دوباره جامون عوض شد رفتن پیش نیکلاس
نیکلاس: بههه سلام خیلی ممنونم برای وسیله ها و قول میدم خوشبختش کنم ولی فککنم امشب جر بره
😂😂چرا انقدر شماها هولید هاا؟؟😂
دوباره عوض شد رفتم پیش جیمین
جیمین: بهههه خواهر زن جاننن
غیرتی شدم با من درست صحبت کن خواهر رو دادم بهت پرو شدیاااا
جیمیت: نه غلط بکنم
شوخی کردم خوشبختش کن
فصل دو پارت هفتم
ماریانا: خوبی؟؟
اره خوبم(بابغض)
ماریانا: الهی بمیرمممم گریههه نکن من رفتم مامان رو اوردم حالا چیزی نشده ک هوم بیا ی خبر بهت بدم
قراره جیمین و نازنین ونیکلاس و لی لی باهم تو ی روز ازدواج کنن تازه فککنم شب عروسی این دوتا باید براشوت صلوات بفرستیم زنده بمونن😂
به لبخند آرومزدم رفتن پیش نازنین و لی لی ک داشتن راجب عروسی حرف میزدن اصلا حواسشون به من نبود
لی لی اومده من شدم چغندر؟؟
نازنین: هعییی کی اومدی راستی خبر داری عروسیمونه تازه جیمین و نیکلاس رفتن دنبال خونه
خونهههههه؟؟؟؟چراااا؟؟
نازنین: نمیتونیم اینجا بمونیم ک خونه میگیریم ولی اینجا هم داریم تو هم ازدواج کردی اینجارو داری
اهوم پس آبجیم بزرگ شدههه
نازنین: نه همون فسقلی هستم ک وقتی رعد و برق میزد میاومد بغلت
😂😂😂پس چی بزار به جیمین بگم
شب عروسی
نازنین: از استرس داشتم پاره میشدم هم من هم لی لی
آرایشگر: خانم اومدن دنبالتون
لی لی: راه افتادیم از در رفتیم بیرون ا/ت اجازه نداد عروسی توی قصر خودشون باشه برای همین تالار گرفت جیمین و نیکلاس اومدن دنبالمون راه افتادیم سمت تالار
جیمین: چهخوشگل شدی ببین امشب یه کاری میکنم دیگه حق انقدر خوشگل کردن نداشته باشی
نازنین: یاااا منحرف تو بدتر از ا/ت هستی
نیکلاس:هوممم خوشگل شدی مال چی خوشگل کردی؟؟ امشب؟؟
لی لی: خجالت بکش من دوسال منتظر این شبم از جیمین یاد بگیره کلا دوماهه اعتراف کرده
نیکلاس: خب این داستان داشت من اول باید شر اونارو از زندگیم کم میکردم😂
ا/ت: تمام کارها درست شده بود توی تالار بودیم همه میرقصیدن و میخوردن ولی حال من افتضاح بود اصلا خوب نبود مخصوصا ک امشب منو کوکی خونهتنهاییم فک کنم کوفتم بشهه عروسی
عروس داماد رقصتک نفره رو انجام دادن رقص تانگو فک کنم با اینکه بدم میاد بازم خیلی خوب بلدم اهنگ بعدی ک پلی شد تمام زوج ها رفتن جلو منم به اسرار جونگ کوک شروع به رقصیدن کردیم
کوکی: چرا ناراحتی دوس ندارم اینجوری باشی
خوبم نگران نباش
کوکی:اا باید با یکی دیگه عوضت کنم
چی؟؟ نتونستم بفهمم چی شد ک دیدم رفتخ بغل لوسیفر زدم زیر خنده
لوسیفر: چی خنده داره؟؟
قیافت😂🤣اخه وقتی منم دیدی ترسیدی انگار😂
لوسیفر: نخرس هم
نه خیر هست لوس کوچولو
دوباره جامون عوض شد رفتن پیش نیکلاس
نیکلاس: بههه سلام خیلی ممنونم برای وسیله ها و قول میدم خوشبختش کنم ولی فککنم امشب جر بره
😂😂چرا انقدر شماها هولید هاا؟؟😂
دوباره عوض شد رفتم پیش جیمین
جیمین: بهههه خواهر زن جاننن
غیرتی شدم با من درست صحبت کن خواهر رو دادم بهت پرو شدیاااا
جیمیت: نه غلط بکنم
شوخی کردم خوشبختش کن
فصل دو پارت هفتم
۱۳.۵k
۲۱ بهمن ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.