𝑝𝑎𝑟𝑡5
پرش زمانی(2روز)
امروز روز اخر مدرسه جیا و رزی بود(پیش دبستان)
همه خوشحال بودن به غیر از جیا و جیسو(نویسنده:بنظرت چجوری خوشحال باشن🤔)
اجوما در زد و با رضایت جیا وارد شد
اجوما:صبحونه حا... یه لحظه
عزیزم چرا گریه کردی(اجوما خیلی خوب بود 😊)
جیا همه چی رو توضیح داد
اجوما:نگران نباش میتونی دوستت رو دعوت کنی بیاد اینجا
جیا:واقعا😍
اجوما:اره😊
ولی از حق نگذریم گناه داشت ولی باز
با وجود حزف اجوما ناراحت بود(الهی🙁)
سر میز
جیا خیلی کم و بودن اشتها غذا خورد
ته ته فهمیده بود(ته ته:تهیونگ)
گفت امروز تو رو میرسونم مدرسه
جیا قبول کرد و گفت ب...باشه
(پرش زمانی)
جیا:ممنون که من رو رسوندین. خداحافظ
ته ته :خداحافظ
جیا رفت و ته ته به راننده گفت:یک لحظه وایسا ببینم اون دختره کیه میره سمتش
راننده:ارباب ایشون دوستشون نام جیسو هستن
ته ته دید:همدیگ رو با گریه بغل کردن و بوس کردن
ویو ته:
انگار خیلی صمیمی هستن و همدیگرو دوست دارن
باید بیشتر راجبش بفهمم
ته:بریم
پرش زمانی پایان کلاس
خوب باید بگم ببخشید دیر شد
سعی میکنم دیگه تکرار نشه
امروز روز اخر مدرسه جیا و رزی بود(پیش دبستان)
همه خوشحال بودن به غیر از جیا و جیسو(نویسنده:بنظرت چجوری خوشحال باشن🤔)
اجوما در زد و با رضایت جیا وارد شد
اجوما:صبحونه حا... یه لحظه
عزیزم چرا گریه کردی(اجوما خیلی خوب بود 😊)
جیا همه چی رو توضیح داد
اجوما:نگران نباش میتونی دوستت رو دعوت کنی بیاد اینجا
جیا:واقعا😍
اجوما:اره😊
ولی از حق نگذریم گناه داشت ولی باز
با وجود حزف اجوما ناراحت بود(الهی🙁)
سر میز
جیا خیلی کم و بودن اشتها غذا خورد
ته ته فهمیده بود(ته ته:تهیونگ)
گفت امروز تو رو میرسونم مدرسه
جیا قبول کرد و گفت ب...باشه
(پرش زمانی)
جیا:ممنون که من رو رسوندین. خداحافظ
ته ته :خداحافظ
جیا رفت و ته ته به راننده گفت:یک لحظه وایسا ببینم اون دختره کیه میره سمتش
راننده:ارباب ایشون دوستشون نام جیسو هستن
ته ته دید:همدیگ رو با گریه بغل کردن و بوس کردن
ویو ته:
انگار خیلی صمیمی هستن و همدیگرو دوست دارن
باید بیشتر راجبش بفهمم
ته:بریم
پرش زمانی پایان کلاس
خوب باید بگم ببخشید دیر شد
سعی میکنم دیگه تکرار نشه
۱۶.۲k
۱۹ شهریور ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.